قریب سه دهه و اندی پیش در چنین روزی (دوم اردیبهشت) سال پنجاه و هشت آیه الله خمینی دستور تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را به شورای انقلاب داد و اینچنین پاسداران جسته و گریخته مساجد و شهرها را در قالب یک سپاه متمرکز نمود !
با اطمينان بايد گفت از ويژگي هاي اساسي سپاه در طول عمر خويش به واقع « پاسدار انقلاب اسلامی » بودن است ! چه در آن زمان كه در سالهاي آغازين گروههاي مختلف و با ديدگاههاي گوناگون در سپاه پاسداران بودند و چه بعدها که طیف سیاسی خاص این نهاد انقلابی را به نفع خود مصادره نمودند و رسما آنرا حافظ جان و مال و جایگاه خود نمودند.
در سالروز تشکیل این نهاد انقلابی که اکنون بزرگترین نهاد امنیتی ،اقتصادی ، سیاسی و نظامی کشور است با هم در چند بخش ایده تاسیس و عملکرد آنرا از گذشته تا کنون بررسی می نمائیم .
تشکیل سپاه
ایده اصلی تشکیل سپاه ابتدا از طرف نهضت آزادی و زمانی که آیه الله خمینی در پاریس بود مطرح شد و الگوی مبارزان جنبش آزادیبخش الجزایر و چریک های کوبا در نظرشان بود. آیه الله خمینی هم شورای انقلاب آن زمان را مامور تشکیل سپاهی برای مقابله با ضد انقلاب
کرد. پس از تصویب آیه الله خمینی اولین داوطلبان هم پس از ثبت نام برای آموزش به سوریه و لبنان اعزام شدند.
شورای انقلاب وظایف سپاه را در ۸ ماده زیر تدوین کرد:
۱- کمک به پلیس و نیروهای امنیتی برای مقابله با عناصر ضد انقلاب
۲- مبارزه با ضدانقلابیون مسلح
۳- دفاع در برابر حملات و فعالیت های نیروهای خارجی در داخل کشور
۴- هماهنگی و همکاری با نیروهای مسلح کشور
۵- آموزش پرسنل تابع سپاه در مسائل اخلاقی، ایدئولوژیک و سیاسی-نظامی
۶- کمک به جمهوری اسلامی در تحقق انقلاب اسلامی
۷- حمایت از جنبش های آزادیبخش و خواست شان برای عدالت برای مستضعفان جهان تحت هدایت رهبر انقلاب جمهوری اسلامی
۸- استفاده از نیروهای انسانی متخصص سپاه در برخورد با بلایای ملی و فجایع غیرمنتظره و حمایت از برنامه های توسعه جمهوری اسلامی برای بیشینه کردن منابع سپاه
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی حدودا ۱۲۵۰۰۰ نفر پرسنل دارد و خود به ۵ زیر مجموعه تقسیم میشود.
ستاد مشترک سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
نیروی هوافضا سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
نیروی مقاومت بسیج سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
سپاه در تمام شهرهای عمده پایگاه هایی دارد. افراد این پایگاه ها در گروه های واکنش سریع سازمان دهی شده اند و به عنوان نیروی ذخیره در برابر ناآرامی ها هستند.
علاوه بر شهرها، سپاه در مناطق روستایی و غیر شهری هم فعال است و با دیگر نیروهای امنیتی در ماموریت هایی برای کنترل مرزها، انجام پاتک، و “کمک رسانی” در مواقع بروز فاجعه های طبیعی همکاری می کند.
سپاه بر امکانات جنگی نامتقارن تسلط دارد و کنترل دقیقی بر توسعه و به کارگیری موشک های بالستیک اعمال می کند.
سپاه یک شبکه برون مرزی را نیز از طریق نیروی قدس هدایت می کند.
اگر ایران به سلاح هسته ای دست پیدا کند، مطمئنا امر نظارت بر نگهداری آن، آموزش پرسنل، و ساخت زیرساخت های به کارگیری آن برعهده سپاه خواهد بود، کما اینکه هم اکنون وظیفه امور ساخت و تجهیز و نگهداری موشکهای بالستیک همچون شهاب سه بر عهده سپاه می باشد .
دو نهاد امنیتی دیگر رقیب سپاه یکی وزارت اطلاعات است که ظاهرا حدود ۳۰٫۰۰۰ نفر پرسنل دارد و دیگری نیروی انتظامی با حدود ۱۲۰٫۰۰۰ نفر پرسنل است.
البته در این میان باید از سازمان حفاظت اطلاعات سپاه و حوزه نمایندگی ولی فقیه در سپاه نیز نام برد که در تمامی نیروها و پایگاهها و نهادهای سپاه حضور داشته و به مثابه چشم و گوش نظارتی و امنیتی رهبری عمل می نمایند.
وظایف سپاه:
رحیم صفوی که اکنون مشاور ارشد نظامی رهبری است زمانی که خود فرمانده سپاه بود در مصاحبه ای با بیان این که تغییر در استراتژی سپاه ضروری است اعلام کرد که:
سپاه سه وظیفه اصلی و دو وظیفه جانبی دارد. وظایف اصلی سپاه شامل مسائل دفاعی، امنیتی و فرهنگی است و وظایف حاشیه ای آن به ساختن کشور و انجام عملیات کمک رسانی در مواقع بلایای طبیعی بر می گردد.
او سپس می افزاید که اگرچه سپاه قصد ندارد در فعالیت های فرهنگی دیگر سازمان های دولتی دخالت کند، اما بنابر طبیعت سپاه، که با باورهای اسلامی و فعالیت نظامی عجین شده است، هدف سپاه ارتقای باورهای ایدئولوژیک و اسلامی است، و این را در حوزه “دفاع فرهنگی” جای می دهد.
در واقع پس از پایان جنگ و از میان رفتن شرایط جنگی در منطقه، پایان سرکوبی خشن و گسترده جریانات سیاسی مخالف و به مسلخ بردن بقایای آن ها در جریان اعدام های گروهی سال ۶۷ ، حذف منتظری و تتمه جریانات مشابه او در حاکمیت و یا به انزوا کشاندن آن ها (جریان موسوی خوئینی ها و روحانیون مبارز)، ناتوانی ایران در ادامه اقتصاد جنگی و کلا در پیش گرفته شدن تدریجی روند عادی سازی در کل کشور و در تمام سطوح، دیگر به حضور پررنگ سپاه و بسیج در عرصه سیاسی جامعه نیازی نبود. بسیج زدایی از اینجا آغاز شد و شعار معروف “بسیجی خوب، بسیجی مرده است” در این دوران که مقارن با آغاز ریاست جمهوری رفسنجانی و دوران سازندگی بود شکل گرفت.
رفسنجانی حتی در این دوران به بهانه برخوردار کردن سپاهیان از امتیازات ارتشی ها، تلاش کرد طرح ادغام سپاه و ارتش را به پیش ببرد، اما با مخالفت خامنه ای و فرماندهان سپاه مواجه شد و عقب نشینی کرد. با این حال تا حد زیادی موفق شد دست سپاه و بسیج را از ادارات و سازمان های دولتی کوتاه کند، که طبعا با نارضایتی شدید سپاه و بسیج همراه بود. رزمندگان سابق اکنون باید سلاح های خود را غلاف می کردند و به پادگان ها بازمی گشتند.
بدین ترتیب سپاه و بسیج و اصولا تفکر بسیجی، همراه با بازماندگان آنان از نظر سیاسی به حاشیه رانده شده و به شدت تحقیر شدند (فیلم های سلطان اثر مسعود کیمیایی و آژانس شیشه ای اثر ابراهیم حاتمی کیا به خوبی این فضا را نمایش می دهند)، هر چند خواهیم دید که پایه های دخالت سپاه در امور اقتصادی در همان زمان ریخته شد. در واقع سپاه یا باید کاملا به انزوا می رفت و مانند یک ارتش کلاسیک به ابزاری در دست سیاست مداران برای سرکوب بدل می شد و یا باید در برابر این شرایط مقاومت می کرد و “در صحنه” باقی می مانند. سپاه رویکرد دوم را برگزید. سیاست رفسنجانی در اجازه به ارگان های دولتی که از بودجه کشور تغذیه می کردند برای ورود به عرصه های اقتصادی و تلاش برای تامین بخشی از هزینه های شان و بدین ترتیب کاهش بار مالی بر دولت، فرصت خوبی برای سپاه بود. با ورود به عرصه های دیگر (اقتصادی و فرهنگی)، علاوه بر بخش نظامی، حضور خود را تقویت کند. اما قبل از ورود به این بحث بد نیست نگاهی به جایگاه سپاه در سازماندهی نظامی-امنیتی کشور بیندازیم. سپاه در شورای امنیت ملی حضور قوی دارد.
اعضای شورای عالی امنیت ملی: رئیس جمهور به عنوان رئیس شورا ،وزیر دفاع ، وزیر خارجه، فرمانده سپاه، نمایندگان رهبری
ورود دوباره سپاه به صحنه های سیاسی و اقتصادی:
فعالیت اقتصادی سپاه این پتانسیل را دارد که حلقه حمایت به اصطلاح توده ای اش را گسترده کند. این کار با جذب نخبگان مالی موجود در تاسیس شرکت های تابع و یا عقد قراردادهای جانبی صورت می گیرد.
در عین حال سپاه با جذب پایین ترین اقشار جامعه در بسیج که گاها با آموزش شغلی فنی، بورس یا سهمیه تحصیلی و منافع مالی دیگر همراه می گردد، سعی در گسترش پایه توده ای خود دارد.
البته زمینه این پوپولیسم اقتصادی ، کنترل سپاه بر اقتصاد سایه در ایران است: شبکه قاچاق، مصادره، کسب قراردادهای دولتی بدون تشریفات قانونی مناقصه،و انباشت ثروت در دست معدودی از فرماندهان رده بالای سپاه که پدیده پولشویی را که طی سالیان گذشته تاثیر شدیدی بر اقتصاد ایران به ویژه در بخش مسکن و زمین داشت، باعث شد.
جایگاه سپاه در سازماندهی امنیتی کشور:
این وضعیت ناگزیر به معنی جایگزینی نخبگان سنتی در اقتصاد و انحصاری کردن آن است، که طبعا به نارضایتی آنان می انجامد. شاید مهم ترین دلیل اختلاف کنونی بین سپاه و جناح رفسنجانی نیز همین باشد. سپاه با دزد و رشوه ده / گیر و رانت خوار معرفی کردن رفسنجانی و فرزندانش و تنی چند دیگر از زعمای قوم، تلاش دارد آنان را از بخش های اصلی سودآور در اقتصاد ایران مانند نفت و گاز، فعالیت های زیربنایی مانند ساخت مترو و سدجاده و البته واردات و صادرات و … کنار بگذارد. این کاری است که سپاه تلاش کرده در این چند ساله به خصوص در دوران احمدی نژاد آن را به پیش برد و اکنون نوبت حذف سیاسی آن ها رسیده است که حذف اقتصادی را تکمیل کند.
در قسمت آینده به فعالیتهای اقتصادی سپاه خواهیم پرداخت .