خبرگزاری سپاه پاسداران ، خبرگزاری فارس در آخرین موضع گیری درباره ترور محسن فخری زاده اعلام کرد:
« هیچ عامل انسانی در ترور فخری زاده حضور نداشته است»
این در حالی است که فارس پیشتر خود دو شاهد عینی را در محل یافته بود که روایتی از حضور دست کم ۱۲ نفر در محل ترور داده بودند.
اکنون علی شمخانی حتی وجود تیربار اتوماتیک را هم منکر شده و فقط بر وجود یک نیسان آبی و مواد منفجره جاسازی شده در آن صحه گذاشته و وجود جای تیر و سوراخ شدن خودرو را هم اکنون جای ترکش های انفجار نیسان آبی عنوان کرده است.
در واقع در آخرین روایت سپاه و علی شمخانی مبنی بر ربات بودن عوامل ترور هیچ اشاره ای به چگونگی انتقال و حرکت نیسان آبی نمی شود و هنوز مشخص نیست آن خودرو چگونه به محل ترور آمده است.
در روایت شگفت انگیز از شیوهی انجام این ترور توسط سپاه پاسداران که: ««هیچ عامل انسانی در محل ترور حضور نداشته و تیراندازیها تنها توسط سلاح خودکار انجام شده است» در حالی است که به غیر از فارس و تسنیم دو خبرگزاری سپاه پاسداران چندین منبع خبری حکومتی از جمله مشرق (نزدیک به سپاه) و همچنین خبرگزاری ایرنا (خبرگزاری رسمی دولت جمهوری اسلامی) هم پیش از این از شرکت دست کم ۵ تا ۱۲ تن و در روایت دیگری از وجود ۵۰ نفر عامل ترور و پشتیبان و تک تیرانداز در این ترور خبر داده بودند و حتی صدا و سیمای جمهوری اسلامی نیز اعلام کرده بود که یکی از عاملان ترور دستگیر شده است.
گزارش های متناقض رسانه ها و نهادهای امنیتی رژیم اکنون این گمان را که کشته شدن محسن فخری زاده عملیاتی دستوری از سوی رهبری جمهوری اسلامی و به دست عاملان اطلاعاتی و امنیتی جمهوری اسلامی بوده است، را تقویت می کند.
عجیبترین نکته در ماجرای ترور فخریزاده این واقعیت هست که ماشین فخریزاده خیلی غیر عادی در کنار خیابان پارک شده نه در وسط خیابان متوقف. یعنی بعد از شلیک به راننده از مسیرش منحرف نشده، به جدول نخورده و یا وسط جاده متوقف نشده.
نکته دوم گلولههایی هستند که به شیشه جلو اصابت کردند. یک گلوله با خطای زیاد به بین راننده و مسافر جلو اصابت کرده و دو گلوله کنار هم به جایی که راننده بوده اصابت کرده.
توجه کنید که موتور ماشین را با شلیک غیرفعال نکردند یا چرخها را نزدند که ماشین نتواند متواری بشود.
ضمنا تیرهایی که به خودرو اصابت کرده است از طرفین خودرو بسیار بیشتر از تعداد تیرهایی هستند که از جلو به خودرو اصابت کرده ، این یعنی روایت های اولیه که چند تروریست از دو طرف خودرو به سوی آن شلیک کرده اند طبیعی تر و واقعی تر به نظر می رسد.
گلوله اول که به بین راننده و مسافر خورده احتمالا خطا رفته.
دو گلوله کنار هم دیگه کاملا شبیه به تکنیک double tap هستند.
نیروهای ویژه آموزش میبینند که به هدف مشخص دو گلوله شلیک کنند.
که در درجه اول احتمال خطا رفتن رو کم میکنه و در درجه دوم حتی اگر به ارگانهای میانی و غیرحیاتی اصابت کنه ترکشهای دو گلوله کنار هم داخل بدن سطحی از آسیب رو ایجاد میکنه که قریب به یقین کشنده است.
خوب تا اینجا میدانیم که وقتی درگیری شروع شده خودروی فخریزاده متوقف بوده.
عامل حمله به راحتی هدفگیری کرده، هدف رو اصلاح کرده و دابل تپ زده.
نکته جالب بعدی اینه که حداقل یک تیرانداز هم از پشت ماشین بوده با زاویه ۴۵ درجه به ماشین شلیک می کرده.
که باعث شکسته شدن شیشه عقب ماشین فخریزاده شده.
با توجه به شواهد و تصاویر خودرو ضدگلوله بوده و حتی عایق پشم شیشه و ضد صوت هم داشته است اما مثلثی شیشه عقب ظاهرا ضد گلوله نبوده و جالب اینکه تروریست ها این را می دانستند.
مثلثی را شکستند و در خود رو را باز کردند فخری زاده را به کف خیابان آوردند و تیر خلاص را بر او زده اند( این روایت مستند ساز موگویی است که این گزاره نیز طبیعی ترین و قابل باور ترین روایت در این بخش است)
تیم ترور عالی ترین کار جمعی را در کوتاهترین زمان ممکن انجام داده اند چرا که از دو طرف همزمان به سمت هدف شلیک میشود، هدف راه فرار به جلو یا عقب ندارد و محافظینش نیز زمینگیر شده اند.
مهاجمین فضا دارند تا روی هدفشون تمرکز کنند.
نکته بعدی پخش شدن مغز یک نفر روی زمین جلوی درِ عقب خودرو است (چرا مغز؟ بافت همگون زردرنگ، با خونریزی خیلی کم که فقط در جهت انفجار گلوله است و بعدش فواره نزده بیرون) ضمن آنکه وجود براده های الوار چوبی هم هر کدام کار یک ترکش را انجام داده اند تکه های چوب را هم در میان خون ها می بینیم.
اینجا احتمالا تیر خلاص فخریزاده را زدهاند.
توجه کنید که در این عکس درِ جلو نشده است ، در همچنان نیمه باز است و در واقع تیرهای شلیک شده و موج انفجار باعث غر شدن در شده است یعنی راننده همچنان در داخل خودرو کشته شده است آنهم از پشت زمانی که در عقب از طریق مثلثی باز شده و فخری زاده را به بیرون آوردند و تیر خلاص بر او زدند .
( این روایت همان شاهد اولیه عینی خبرگزاری فارس است که این روایت هم تاکنون منطقی ترین روایت است)
توجه کنید که ماشین فخریزاده ضدگلوله بوده و از کنار لایه های کولار و پشم شیشه داشته یعنی حتی در برابر موج انفجار نیز مقاومت عالی داشته است.
نیسان آبی
حالا به نیسان آبی میرسیم.
توجه کنید که انفجار نیسان آبی یک انفجار خرج گود و جهتدار بوده به سمت خیابان.
هدف اصلی انفجار نیسان آبی مسدود کردن خیابان ، انفجار ترانس برق (دقیقا همان ترانسی که تمامی دوربین های راهنمایی و رانندگی و دوربین های امنیتی را تغذیه می کرده (دسترسی به این اطلاعات هم عجیب است که کدام ترانس ، ترانس مرکزی است) ضمن آنکه انفجار ترانس باعث انفجار تیر برق هم شده است کابل های برق در بلوار پراکنده شدند و همین کار نشست بالگرد و حضور نیروهای امدادی را به تاخیر انداخته .
اگر جهت انفجار رو بررسی کنید متوجه خواهید شد این متفاوت با بقایای نیسان آبی است و یک انفجار ثانویه میبینید که خودروی اسکورت بوده.
این خودرو کنار درختها سوخته و قبل از عکاسی منتقل شده.
این تصویر بر خلاف گفته های ثانوی نمی تواند متعلق به نیسان آبی باشد چرا که انفجار نیسان آبی ترانس برق و تیر برق را منفجر و تخریب کرده در این تصاویر ترانسی دیده نمی شود ، این قطعا خودروی دیگری است .
دوستان اطلاعاتی سپر این خودرو رو جمع نکردند. دقت کنید که پلاک با خودرو فخریزاده متفاوت است و مشخصا سپر نیسان آبی است که در فاصله بسیاری از آن تصویر افتاده است.
پخش شدن فیلتر هوا و بخشی از در یا کاپوت ماشینی که هدف انفجار نیسان آبی بوده نشون میده این خودرو داشته با سرعت از کنار نیسان[وانت] رد میشده.
جمع بندی این است که: اول با یک ترفندی کاروان فخریزاده را متوقف کردند.
(شناخت عمیق روی هدفشون) بعد با تسلط اجرای آتش کردند تا تیم محافظش زمینگیر بشود.
یک نفر رو بیرون کشیدند و بهش تیر خلاص زدند که قطعا فخری زاده بوده است.
بعد از فرار تیم ترور زمانی که خودرودی دوم امنیتی اسکورت خواسته مهاجمین را تعقیب کند تازه اینجا ، بمب داخل نیسان آبی رو منفجر کردند تا خودروی اسکورت منهدم بشه دقت کنید براده های چوب روی خون فخری زاده افتاده است یعنی انفجار نیسان آبی بعد از تیر خلاص بوده ، اگر براده های چوب زیر لخته های خون بود یعنی انفجار نیسان اول صورت گرفته بعد فخری زاده را تیر خلاص زده اند.
یک رد پای عجیب
اما یک رد پا و اثر از صحنه جرم ظاهرا از دید همه پنهان مانده است:
این لنگه دمپایی را در زیر خودروی فخری زاده دیدهاید ؟
اگر فخری زاده دمپاییپوش نبوده باشد، که بعید است کسی در سطح وی با این دمپایی به مهمانی برود(طبق روایتی که تاکنون گفته اند که وی از مهمانی منزل پدر همسرش باز می گشته) باید گفت این دمپایی خانگی یعنی وی با همسرش و بدون محافظ از ویلا آمده بیرون چرخی بزند که ترور شده است.
جالب اینکه از ویلای و باغ آنها در آبسرد دماوند شش ماه پیش ویدیویی مفصل منتشر شده که نشان می دهد پسران فخری زاده در آن ویلا مشغول عیش و نوش و اداره باند قمار و ارتشا هستند.
توجه داشته باشید که فخریزاده مثل عباسی اعتقادی به محافظ نداشت. این را در گفته های عباسی هم می توانیم ببینیم.