ایران بریفینگ/ امیرفرشاد ابراهیمی: می گویند تاریخ را فاتحان می نویسند. ایرادات و اشکالات زیادی بر این گفته وارد است اما در تاریخ ایران کاملا این چنین بوده است. اگر سرتاسر تاریخ ایران را نگاه کنیم نه از تاریخ سازان خبری است و نه از احوالات آنها و همواره یا از شاهان و فرماندهان و وزرا و امراء نوشته شده یا از دشمنان و دد منشی هایش. دفاع هشت ساله ایران در برابر ارتش بعثی نیز که یکی از پرافتخارترین و همچنین مهمترین بخشهای تاریخ سیصد ساله اخیر ایران است بیم آن می رود که رفته رفته دستخوش چنین تحریف و جعل واقعیت گردد.
اهمیت این جنگ از آن روست که برای اولین بار کشور ایران درگیر جنگی شد که به متجاوز اجازه این را نداد که بخشی از خاک ایران را تصرف کند این در حالی است که در گذشت چهار قرن ایران همواره یا در جنگها و یا در قراردادهای مفتضحانه مختلف پی در پی بخشهایی از خاک ایران را به بیگانگان واگذار نموده ، اما در جنگ ایران و عراق که از آن در تاریخ معاصر به عنوان مهمترین جنگ نظامی دنیا پس از جنگ ویتنام در قرن ۲۰ یاد می شود. ایران در حالی با عراق یکه و تنها در حال جنگ بود که عراق را نه تنها دو ابرقدرت جهانی شرق و غرب و ۲۱ کشور مهم و تاثیر گذار دنیا حمایت تسلیحاتی می کردند بلکه بیش از ۱۶ کشور دنیا به عراق سرباز نظامی هم اعزام کرده بودند و ایران در اردوگاههایی که جهت اسرای عراقی برپا نموده بود، بیش از ۱۶ ملیت اسیر جنگی ثبت شده است، اسرایی از کشورهایی همچون؛عربستان،پاکستان،عمان،امارات،کویت، قطر،بحرین،سودان،سومالی،یمن،اردن و حتی کشورهای اروپایی همچون یوگسلاوی،لهستان و بلغارستان. [i]
در ۱۸ جولای ۱۹۸۸ قطعنامه ۵۹۸ توسط آیت الله خمینی پذیرفته شد با این تصمیم سئوالات بسیاری از سوی رزمندگان و فرماندهان و سیاسیون مطرح شد که چرا به یکباره ایران اکنون این تصمیم را گرفت؟
دو روز بعد از پذیرش قطعنامه در ۲۰ جولای ۱۹۸۸ که مصادف بود با سالگرد قتل عام زائران ایرانی در عربستان آیت الله خمینی پیامی صادر نمودند که به پذیرش قطعنامه اشاره می کنند [ii]:«در این روزها ممکن است بسیارى از افراد به خاطر احساسات و عواطف خود صحبت از چراها و بایدها و نبایدها کنند.هر چند این مسئله به خودى خود یک ارزش بسیار زیباست، اما اکنون وقت پرداختن به آن نیست» و در پایان پیام هم اشاره می کنند که:«من تا چند روز قبل معتقد به همان شیوه دفاع و مواضع اعلام شده در جنگ بودم و مصلحت نظام و کشور و انقلاب را در اجراى آن مى دیدم، ولى به واسطه حوادث و عواملى که از ذکر آن فعلا خوددارى مى کنم، و به امید خداوند در آینده روشن خواهد شد و با توجه به نظر تمامى کارشناسان سیاسى و نظامى سطح بالاى کشور،که من به تعهد و دلسوزى و صداقت آنان اعتماد دارم،با قبول قطعنامه و آتش بس موافقت نمودم، و در مقطع کنونى آن را به مصلحت انقلاب و نظام مى دانم.»
اکنون ربع قرن از پایان جنگ تحمیلی می گذرد اما همچنان از بخشهای مهم جنگ حرفی زده نمی شود و هنوز با مباحثی که از مدیریت جنگ و یا علل ادامه و تمام شدن آن مربوط است با احتیاط و مرموزانه برخورد می شود و همواره در مطالب و یا مصاحبه هایی که در این مورد می باشد ما عبارتهای «راز» و یا «ناگفته» و همچنین «افشاگری» را می بینیم ، اکنون جنگ ایران و عراق و نحوه مدیریت و فرماندهی آن تبدیل شده است به یک ابزار و زورآزمایی سیاسی و یا محلی برای تسویه حساب جناحهای سیاسی رایج در ایران ! و باز ما همواره در تمامی این بحث و جدل ها این فرماندهان و فاتحان را می بینیم و کمتر از ۳۰۰ هزار شهید ایرانی خبری نمی بینیم که از جان و مال خود گذشتند و خود را فدای وطن نمودند در حالیکه هیچ کدامشان نه از معادلات سیاسی سردرمی آوردند و نه برایشان اهمیت داشت و تنها و تنها به حفظ کیان این مرز و بوم می اندیشیدند.
وقتی تاریخ اصیل جنگ را عامدانه افشا نمی نمایند و از بیان حقیقت جنگ ایران و عراق سرباز می زنند گاه و بیگاه همراه با حوادث سیاسی روز ایران برشی جعلی آمیخته با دروغهایی کاملا واضح تحویل جامعه داده می شود، اینجاست که گمان برده می شود که همه این کتمان حقیقت و پرده پوشی ها برای بازگویی تاریخی جعلی و مطابق خواسته سیاسی امروز آیت الله های سیاسی حاکم بر ایران هست.
یکی از آخرین جعلهای حاکمان جمهوری اسلامی ایران در تاریخ جنگ، استفاده فتوشاپی از فتح خرمشهر است.
فتح خرمشهر یکی از مهمترین اتفاقات در جنگ ایران و عراق بود که پس از ۵۷۸ روز اشغال در روز ۲۴ می ۱۹۸۲ صورت گرفت.این عملیات توسط ارتش جمهوری اسلامی ایران (به فرماندهی علی صیاد شیرازی) و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی (به فرماندهی محسن رضایی) انجام گرفت. فتح خرمشهر بازتاب گسترده جهانی داشت و عراق با از دست دادن خرمشهر از نظر سیاسی تکیهگاهش را برای مذاکره از دست داد.
صدام حسین پیشتر در هنگام اشغال خرمشهر گفته بود:«اگر ایران توانست خرمشهر را پس بگیرد کلید بغداد را به آنها خواهم داد.» او آنقدر از این اشغال مطمئن بود که «المحمره» نام عربی و دیرین خرمشهر را به عنوان یکی از استانهای عراق ثبت و در نقشه رسمی عراق نیز آن را منتشر کرد. اما با بازپس گیری خرمشهر تمام معادلات صدام برهم خورد و به همین دلیل از آن روز در تاریخ جمهوری اسلامی ایران به عنوان روز مقاومت، ایثار و پیروزی در تقویم رسمی ایران یاد می شود.
با آزادی خرمشهر، ایران توانست بیشتر اراضی اشغال شده از سوی عراق در ابتدای جنگ را بازپس بگیرد و دست بالا را در موقعیت نظامی و تبلیغاتی قرار دهد.
در بیان دیگر اهمیت فتح خرمشهر می توان گفت که جنگ ایران و عراق به طور کلی به دو مقطع تقسیم میشود، مقطع اول مربوط به آغاز جنگ تا آزاد سازی خرمشهر است که استراتژی ایران نظامی و با هدف بیرون راندن عراق از خاک کشور بود و مقطع بعدی مربوط به پس از آزاد سازی خرمشهر است که استراتژی ایران مجازات صدام و متجاوز بود .
مسجد جامع خرمشهر در قلب شهر خرمشهر قرار دارد. در زمان مقاومت ۳۴ روزه مدافعان ایرانی مرکز فرماندهی و پشتیبانی مدافعان و مردم بود، سلاحها را جمع کرده بودند در مسجد جامع و مردم،حتی زنها میآمدند شناسنامهشان را میدادند، سلاح تحویل میگرفتند. هرکس سلاح، مهمات و آب و غذا میخواست، به مسجد جامع میرفت. هر واحد که نیاز به نیرو داشت،از مسجد جامع کمک میگرفت.هماهنگی بین نیروها و پایگاهها از طریق مسجد جامع انجام میشد.
در مسجد زنها و دخترها به پخت و پز مشغول بودند و جیره جنگی آماده میکردند تا مدافعان شهر را یاری کنند. حتی هر کسی که مجروح هم میشد،به مسجد جامع آورده می شد.کشته شدگان را هم از آنجا میبردند به جنت آباد و دفن میکردند. اینچنین بود که دشمن فهمیده بود مسجد جامع قلب مقاومت است و باید به هر قیمتی این مقاومت شکسته شود. یک گلوله توپ، دوازدهم مهر گنبد مسجد را شکافت و در شبستان فرود آمد. خیلیها شهید و مجروح شدند. این مسجد یکی از معدود بناهایی بود که پس از آزادسازی خرمشهر همچنان پابرجا مانده بود. با پیروزی عملیات بیت المقدس رزمندگان بلافاصله پس از آزادسازی خرمشهر خود را به مسجد جامع رساندند و نماز شکر به جای آوردند.[iii] حال که اهمیت مسجد جامع خرمشهر به عنوان سمبل مقاومت رزمندگان ایرانی گفته شد می شود به راحتی به نیت جعل کنندگان پی برد.
با آغاز سال تحصیلی جدید در سال ۲۰۱۷ تصویری از مسجد جامع خرمشهر به روی جلد کتاب مطالعات اجتماعی ششم دبستان، بار دیگر موضوع نحوه روایت جنگ ایران و عراق در منابع رسمی را خبرساز کرد.در روی جلد این کتاب، چند کودک با پس زمینهای از نمادهای تاریخ و جغرافیای ایران،دورتا دور عکس مشهوری از رزمندگان ایرانی در مقابل مسجد جامع خرمشهر در روز فتح خرمشهر دیده میشوند.در عکس واقعی خرمشهر -که از قضا در صفحات داخلی کتاب وجود دارد – عکسهای آیت الله خمینی را در دو سمت چپ و راست ورودی مسجد دیده می شود اما در عکس روی جلد کتاب با فتوشاپ تغییر داده شده تا عکس سمت چپ ورودی مسجد به عکسی از آیت الله خامنهای بدل شود.
بزرگنمایی نقش آیت الله خامنهای در زمان جنگ ایران و عراق که در آن زمان رئیس جمهور تشریفاتی [iv] و اکنون رهبر جمهوری اسلامی است البته کاملا حیله ای قابل فهم است. رد پای آن حتی در زندگینامه رسمی رهبر جمهوری اسلامی ایران نیز دیده میشود. مثلا در این زندگینامه، از «حضور مستقیم» آقای خامنهای در عملیات شکستن حصر آبادان خبر میدهد که کاملا دروغ و کذب محض است. در متن زندگینامه رهبری در سایت رسمی دفترحفظ ونشرآثار رهبری میخوانیم: [v] «در عملیات شکستن حصر آبادان حضور مستقیم داشت.» این در حالی است که عملیات شکست حصر آبادان با نام عملیات ثامنالائمه ۲۷ سپتامبر ۱۹۸۱ انجام شده؛ یعنی ۵ روز قبل از انتخابات ریاستجمهوری که ۲ اکتبر ۱۹۸۱ برگزار شد.
در آن زمان آقای خامنهای یکی از نامزدهای این انتخابات بود ضمن اینکه وی در آن ایام هنوز بهطور کامل از مجروحیت انفجار ۲۷ جون ۱۹۸۱ رهایی پیدا نکرده بود و با عوارض مجروحیت و درمان آن دستوپنجه نرم میکرد و در بیمارستان بستری بود شدت جراحات وارده به وی در حدی بود که ایشان سه بار تا لبه مرگ رفت [vi]
وی حتی پس از پیروزی در آن انتخابات و تنفیذ ریاست جمهوری همچنان در بیمارستان بستری بوده اند،حالا سئوال اینجاست آیا ممکن است با این وضعیت جسمی آن هم چند روز مانده به انتخابات ریاستجمهوری،کاندیدای اصلی انتخابات با آن وضعیت جسمانی و جراحات شدید وارده بر او در عملیاتی حضور مستقیم داشته باشد؟
اشتباهات تاریخی امری طبیعی است. اما در موارد حساس باید دقت بیشتری کرد. کسی منکر حضور آقای خامنه ای در ایام جنگ نبوده حتی منکر حضوری کوتاه در ایام محاصره در آبادان و کمکهایی که ماهها پیش از عملیات به فرماندهان جبهه آبادان شده نیز نیست. اما همه اینها معنای حضور مستقیم در عملیات و فرماندهی آن را نمیدهد. این جعل تاریخ و مصادره به مطلوب است.
پ.ن:
[i] کمپ اسرای ما بین المللی بود ! – مصاحبه با سرهنگ پرنیان فرمانده کمپ اسرای عراقی در ایران روزنامه همشهری ۵\۶\۱۳۸۳
[ii] http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8604170080
[iii] کتاب اطلس جغرافیای حماسی، ص ۳۳
[iv] در قانون اساسی سابق جمهوری اسلامی که در زمان جنگ ایران و عراق هم معتبر بود ، مطابق اصل ۱۱۳ قانون اساسی سابق پس از مقام رهبری رئیس جمهور عالیترین مقام رسمی کشور است و مسوولیت اجرای قانون اساسی و تنظیم روابط قوای سه گاه و ریاست قوه مجریه را جز در اموری که مستقیماً به رهبری مربوط میشود، بر عهده دارد. اما مطابق اصل ۱۲۴ قانون گذشته رئیس جمهور فردی را برای نخستوزیری نامزد میکند و پس از کسب رأی تمایل از مجلس شورای ملی حکم نخستوزیری برای او صادر مینماید. در واقع نخست وزیر در قانون اساسی سابق (۱۳۴) ریاست هیئت وزیران با نخستوزیر است که بر کار وزیران نظارت دارد و با اتخاذ تدابیر لازم به هماهنگ ساختن تصمیمهای دولت میپردازد و با همکاری وزیران، برنامه و خط مشی دولت را تعیین و قوانین را اجرا میکند. نخستوزیر در برابر مجلس مسئول اقدامات هیئت وزیران است. ضمنا با توجه به اینکه نخست وزیر سالهای جنگ ایران و عراق میرحسین موسوی بوده که از نزدیک ترین افراد به آیت الله خمینی می باشد جایگاه رفیع او و کمرنگ بودن نقش قانونی و کاریزماتیک آیت الله خامنه ای نیز قابل درک است ، واقعیتی که این روزها موجب خشم و ناراحتی آیت الله خامنه ای نیز می باشد .
[v] http://www.leader.ir/fa/biography
[vi] http://farsi.khamenei.ir/file/terror-6-tir/4_1.htm