ع
ایران بریفینگ/سیدجواد متولی– ضیافت افطاری سپاه پاسداران با میزبانی دریادار پاسدار”علی فدوی” فرمانده نیروی دریایی سپاه و با حضور وابستگان نظامی کشورهای اسلامی مقیم ایران برگزار شد. در این مراسم دریادار فدوی سخنان قابل تاملی را بیان کرده است. از آنجا که این سخنان بطور تلویحی عبور سپاه پاسداران از اهداف اساسنامه ی تأسیس این نهاد نظامی را تداعی می کند، گزارش حاضر با توجه به تخلفات مکرر سپاه و عبور از اساسنامه تأسیس خود و اقدامات خلاف این نهاد در عرصه سیاست داخلی و خارجی، به بررسی آن بخش از سخنان وی در این مراسم که در ادبیات دیپلماتیک « مداخله نظامی» خوانده می شود، پرداخته و در بخش های دیگرخود موارد مشابه تناقضات در صحبت های دیگر مقامات سپاه را مورد بررسی قرار خواهد داد.
دریادار فدوی در ضیافت افطار وابستگان نظامی گفت: “اولین رسالت انقلاب اسلامی کمک رساندن به مسلمانان است و در این روند نیروهای مسلح بویژه سپاه که صرفاً یک نیروی نظامی نیست نقش خود را درک کرده و در راستای تحقق آن، تمام آنچه که میبایست وجود داشته باشد را مهیا کرده است.” او در این اظهارات بدون اشاره به تأسیس جمهوری اسلامی – که درست سه ماه پس از انقلاب 1357 در 12 فروردین 1358 و از طریق رفراندوم صورت پذیرفت – همچنان از عبارت «انقلاب اسلامی» استفاده کرده است. این موضوعی است که به رغم گذشت بیش از 36 سال از آن تاریخ، به کرات در سخنان دولتمردان و نظامیان ایران دیده شده است. نکته مهم تر از استفاده از عنوان «انقلاب اسلامی»، محتوای کلی این بخش از سخنان اوست که «رسالت انقلاب» را «کمک به مسلمانان» دانسته و در این روند «سپاه نقش خود را درک کرده است.» در واقع او گفته «سپاه یک نیروی نظامی صرف نیست.»
از آنجا که این سخنان در جمع «وابستگان نظامی کشورهای اسلامی» در ایران بیان شده، به نظر می رسد بطور ویژه به وظایف شاخه خارجی سپاه پاسداران –نیروی قدس– اشاره دارد؛ نیرویی که این روزها بصورت علنی در سوریه با “بشار اسد” همکاری می کند و تحت عنوان «مدافعان حرم» با استفاده از کادر رسمی خود و نیروهای اجیر شده اش – که بعضأ از افغانستانی های مقیم ایران – تشکیل شده و در سرکوب مخالفان دولت بشار اسد نقش فعالی را ایفا کرده است. این نیرو از ابتدای پیروزی انقلاب و تشکیل جمهوری اسلامی همواره در لبنان و سوریه هم حضور داشته و آگاهان سیاسی و نظامی حتی «حزب الله لبنان» را متأثر و مورد حمایت آن می دانند.
ايران در عراق نیز با سقوط “صدام حسین” و حزب بعث تلاش کرد تا گستره نفوذ سیاسی و نظامی خود را افزایش دهد. این حضور در کشور همسایه که بخش اعظمی از جمعیتش را شیعیان تشکیل می دهند، به شکلی پیش رفت که با تشکیل دولتی بدون مشارکت اهل تسنن، به انتقاد و اعتراض ایشان منجر شد. اعتراضاتی که جسته گریخته در مناطق سنی نشین رخ می داد به همراه سایر دلایل از جمله حضور نظامیان آمریکا و متحدانش در ناتو به نقطه ای رسید تا بستر ظهور و فعالیت گروهای تکفیری تندرو از جمله القاعده و داعش به سرعت فراهم شده و امروز مناطقی از عراق و سوریه تحت تسلط این گروه ها قرار بگیرد. با شروع عملیات های نظامی داعش درعراق، سپاه پاسداران، حضور نظامی قابل ملاحظه ای دارد و ضمن آموزش نیروهای نظامی و شبه نظامیان شیعه به همراه نيروهای نظامی عراق و اقليم کردستان در مقابل گروهی ایستاده است که نمی شود از نقش و تاثیرمنفی مداخله ایران در عراق در شکل گیری آن چشم پوشی کرد.
حضور نیروی قدس سپاه در عراق ديگر نه بر کسی پنهان است و نه کسی آن را انکار کرده یا می کند. از تعداد نظاميان ايران درعراق رقم دقيقی موجود نیست ولی بنا بر شنیده ها اين رقم از 15 هزار تا نزدیک به 30 هزار نيرو متغیر می باشد. نیروی قدس سپاه پاسداران، پرسنل نظامی – امنيتی خود را در سطح کارشناس و مشاور به عراق اعزام کرده تا علاوه بر آموزش های کوتاه مدت نيروهای عراقی و پيشمرگه های کرد، با توجه به جمعیت قابل توجه شیعیان در عراق، به مرور گستره نفوذ خود را در این کشور بیشتر نماید.
در حالی که هنوز معلوم نیست که چرا جمهوری اسلامی بعد از پایان جنگ، از دریافت غرامت جنگ تحمیلی 8 ساله منصرف شده، به نظر می رسد که رهبر جمهوری اسلامی و نیروهای نظامی تابع او برنامه گسترده ای برای عراق تدارک دیده اند. برنامه ای که این روزها دارد تحت عنوان مقابله با داعش پیش می رود و سابقه اش از تشکیل مجلس اعلای شیعیان عراق، حمایت از معارضین عراقی و پذیرایی از جلال طالبانی در دهه 60 شمسی شروع و در سال های بعد به “مقتدی صدر”، “احمد چلبی”، کمک به تشکیل دولت تمامأ شیعی “نوری المالکی“، طرد اهل تسنن از حضور در مقامات دولتی به آموزش و راهبری شبه نظامیان شیعه تحت عنوان مقابله با داعش منتهی می شود.
شاید بتوان انتخاب ايران برای جنگيدن دوشادوش نيروهای عراقی بر عليه داعش را – بدون توجه به نقش ایران در شکل گیری این گروه – انتخابی استراتژيک دانست، چرا که در دراز مدت تماميت ارضی وامنيت ملی ايران و منافع ملت ايران توسط داعش در خطر است ولی متأسفانه فرماندهان سپاه پاسداران حتی چنين توجيهی را برای رزمندگانی که به عراق گسيل می شوند ارائه نمی دهد و آنان بيشتر با انگيزه «دفاع از برادران شيعه و اماکن مقدسه مذهبی» تهييج و تجهيز شده اند. اینجاست که انگیزه و چرایی حضور نیروهای نظامی ایران در طولانی مدت را محل تردید می نماید.
نقطه تقابل این اقدام شاخه برون مرزی سپاه، بی توجهی به اهل تسنن عراق است. این مساله نشانه استراتژی غلط ایران در سرزمین عراق می باشد تا جایی که صف آرايی برای آزادی موصل با حمايت سایر کشورهای منطقه صورت پذیرفت و آزادی تکريت با حمايت ایران از شيعيان به وقوع پیوست، درحالی که اهل تسنن عراق در توجیهات فرماندهان سپاه قدس نادیده گرفته می شوند، سخنان دریادار فدوی درباره «کمک به مسلمانان» می تواند محل تردید و جای پرسش های اساسی دیگری باشد…