درگیریهای جناحی حاکمیت و ایجاد فضای امنیتی در ایران
چگونگی دستگیری فعالین حرکت ملی آذربایجان
اعلام دولت روحانی برای ایجاد فرهنگستان ترکی و آموزش آن در مدارس ، واکنشهای شدیدی را دربین جناحهای مختلف حاکمیت ایجاد کرد. اولین واکنش از طرف فرهنگستان زبان فارسی و تعدادی از نمایندگان تندروی مجلس بود. واکنشی که حتی اجرای آن را دستوری از خارج قلمداد نموده و تهدیدی جدی بر زبان فارسی دانستند. جناحهای مختلف مقابل دولت با تمام قوا در برابر آین حرکت صف آرائی کرده و موضع شدیدی نسبت به آن اتخاذ کردند. در سیر این روند اتفاقات جالبی که نمیتواند بی ربط به این موضوع باشد در سطخ کشور رخ داد که یکی از این موارد، اعتراضات مناطق لرنشین بر علیه نمایش سریال سرزمینهای کهن که در آن به مردم لر توهین شده بود بوقوع پیوست. نمایش سریال سرزمینهای کهن از صدا و سیمای جمهوری اسلامی کاملا جهت دار و حرکتی تفرقه امیزبین دو ملت ترک و لر بود. به دنبال آن ، یورشهای شدیدی نسبت به فعالین حرکت ملی آذربایجان در شهرهای مختلف بطور بی سابقه، آغاز گردید، یورشی که نباید ان را امری عادی تلقی کرد زیرا دامنه گسترش آن هر روز فراگیر می شود. گرچه آمارها حاکی از دستگیری 200 نفر می باشد اما به احتمال زیاد عده ای از دستگیرشدگان بنا به توصیه خود و خانواده شان مصلحت را فعلا در آن میدانند که دستگیری آنها مطرح نشود و شاید اینگونه افراد کمتر هم نباشند. قطعا آمارهای ذکرشده باید بیش از این تعداد باشد.
آن چیزی که جای سوال است که چه عاملی موجب دستگیریها شده و می شود؟ اگر روز زبان مادری و مراسمات مربوط به آن نبود باز هم چنین رویدادی انجام میگرفت؟ آیا این دستگیریها با خاتمه روز زبان مادری پایان می یابد؟ نیروهای حاکمیت با این دستگیرها به دنبال چه اهدافی هستند؟
هر یک از این سوالات ، موضوعاتی است که فکرهر فعال حرکت ملی آذربایجان را به خود مشغول ساخته و در پی آن است که برای آن پاسخی بیابد.
آن چیزی که نمی توان آن را انکار کرد این موضوع نمیتواند بی رابطه با موضعگیریهای دولت آقای حسن روحانی در خصوص ملل موجود در ایران باشد. اگر دقت فرمائید اغلب قریب به اتفاق دستگیریها توسط نیروی انتظامی انجام گرفته و میگیرد. و وزارت اطلاعات عملا امورات حاشیه ای را انجام میدهد و طبق اطلاعات موجود از داخل اغلب دستگیریها بدون حکم قضائی بوده که بازجوئیهای انجام گرفته با نظارت اطلاعات سپاه بوده و حتی حکمهای قضائی با هم آهنگی سپاه بعد از دستگیریها صادر شد ه است وعملا در این روند وزارت اطلاعات در حاشیه قرار داده شده است. این امر آن را نشان میدهد که سپاه مستقیما وارد عمل شده وبر امورجریانات ملی نظارت کامل دارد. در مواردی هم سپاه دستگیر شدگان را با هماهنگی نیروی انتظامی به وزارت اطلاعات پاس داده اند، مخصوصا آنهائی که افراد سرشناس و یا دارای سابقه در حرکت ملی بوده اند. شاید این امر به نوعی جلب مشارکت وزارت اطلاعات بوده باشد.
تضادهای سپاه با دولت آقای روحانی گرچه رسانه ای نمیشود اما با شدت تمام وجود دارد حتی این نمود در ارائه بودجه سال 93 توسط دولت خود را نشان داد. دولت گرچه نسبت به افزایش 35 درصد بودجه سپاه اقدام کرد اما در کارزاری سخت از 3 هزار طرح عمرانی که اجرای آن در دست شرکتهای اقماری سپاه قرار داشت تنها به 1000 طرح عمرانی بودجه تعیین کرده و تمام مابقی طرحها را تعطیل نمود و این ضربه سنگینی به سپاه بود که از نظر اقتصادی آن را در تنگنا قرار داد. قرارگاه های سپاه که اغلب صادرات نفت توسط آنها انجام میگرفت آن هم از دیگر موسسات وابسته به سپاه بود که در صدور نفت در دولت اقای روحانی به حاشیه رانده شد. سرو صدائی که بر علیه وزیر نفت در مجلس انجام گرفت و حتی احتمال استیضاح وزیر نفت میرفت که گویا بر خلاف برنامه های ارائه شده وزیر نفت به مجلس در خصوص فعال کردن بخش خصوصی در صدور نفت ، خلاف وعده عمل کرده است. این خلاف وعده وزیر نفت عدم موافقت آن با صدور نفت توسط سپاه بوده است.
طبق اخبارهای جسته و گریخته از داخل دو هفته قبل در بیت رهبری جلسه ای با حضور رهبر و رئیس جمهور آقای روحانی و عده ای از فرماندهان ارشد سپاه انجام گرفته که موضوع حل اختلافات سپاه و آقای روحانی در آن مطرح شده است. ظاهرا در این جلسه آقای روحانی تاکید نموده هزینه های جاری سپاه با توجه به بودجه های اختصاصی در بودجه کل کشور پیش بینی شده و تامین میگردد پس نیازی به فعالیت اقتصادی سپاه نیست. باید سیاست دولت بر اساس خصوصی سازی همانطوریکه در قانون اساسی نیز پیش بینی شده و در دوران آقای احمدی نژاد نیز توسط مجلس تصویب شده اجرا گردد. سپاه اورگانی وابسته به دولت است واگذاری اموال دولتی را به سپاه ، نمیتوان خصوصی سازی گفت. باید بخش خصوصی را با مشارکت مردم انجام داد و سرمایه های سرگردان مردم را جذب این امر نموده و در بخش تولید ان را به کار گرفت. سرمایه های موجود در دست سپاه اموال دولتی است و دولت صاحب این اختیار باشد که بتواند از آن استفاده نماید در حالیکه این سرمایه ها به صورت راکد در حاشیه قرار داشته شده اند و فرماندهان سپاه نیز اظهار داشته اند سپاه اورگانی مستقل و زیر نظر مقام رهبری است و قرار گرفتن اموال آن در اختیار دولت، کاهش اختیارات رهبری بوده که مغایر با قانون اساسی می باشد و سپاه به عنوان یک بخش مستقل میتواند همان کاری که بخش خصوصی آن را انجام می دهد آن را بر عهده بگیرد. این جلسه بدون نتیجه پایان یافته اما رهبری توصیه نموده که این اختلافات علنی نشود تا راه حلی برای آن پیدا نمایند.
این امر حاکی از آن است که سپاه در ضدیت با دولت حاضر به گذشت نبوده و نمیشود و قطعا دامنه این اختلافات گسترده تر شده و نسبت به آن نمیتوان پایانی متصور بود زیرا منافع اقتصادی سپاه در اینجا مطرح است.
آیا سپاه میتواند این موضوع را برای خود قبول نماید که از فعالیت اقتصادی دست بکشد؟
سپاه برای رسیدن به اهداف خود ابزارقانونی که در دست دارد آن است که گویا حراست انقلاب از وظایف ذاتی آن می باشد. با استفاده از این ابزار باصطلاح قانونی میتواند به عنوان اهرمی فشار، در جامعه ابراز وجود نماید، بطوریکه در دو دوره انتخابات قبل با استفاده از ابزار فوق در انتخابات ریاست جمهوری حاضر شده و مداخله کرد. حتی کار به جائی رسید که بحث مداخله در انتخابات را در برنامه های مختلف تلویزیونی به مباحثه گذاشت در صورتیکه ، در دوران آیت الله خمینی نظامیان از هر گونه مداخله در امور سیاسی منع شده بودند. کار به جائی رسید که حتی بعضی از نمایندگان مجلس مانند آقای علی مطهری رسما در صحن مجلس در مداخله به انتخابات، به ان اعتراض کردند. در انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری ، عملا سپاه، امور انتخابات را ، به دست گرفت و ان تقلب تاریخی را انجام داد. گرچه اعتراضهای متعدد مردمی انجام گرفت اما سپاه با تمام شدت به سرکوب ان پرداخته و حتی رسما تعداد زیادی از فعالان سیاسی را به طور غیرقانونی و بر خلاف اینکه ضابط دادگستری باشد بازداشت و مورد بازجوئی قرار دادکه برخلاف نص صریح قانون بود.
در دوره یازدهم انتخابات با توجه به اینکه شرایط مناسبی در جامعه نسبت به مداخله سپاه در امور انتخابات وجود نداشت چون در دو دوره گذشته فردی که با حمایت سپاه پیروز انتخابات شده بود کارنامه سیاهی در اداره مملکت از خود به جای گذاشته بود بزرگترین فسادهای مالی و اداری در دوره ریاست جمهوری او روی داده بود بنابراین، سپاه چه در سطح جامعه و چه در میان افراد شاخص رژیم و حتی در جامعه بین المللی با فشارهای شدیدی مواجه شده بود. البته فاکتورهای دیگری نیز مانند تبریه کردن خود از فسادهای مالی و فشارهای سیاسی بر جامعه و بیش از همه تبرئه نمودن خود از تقلبات انتخابات گذشته و مواجه شدید با افکار عمومی ناچار شد ظاهرا از مداخله مستقیم در انتخابات خود را کنار نگه دارد گر چه عوامل آنها در صحنه حضور داشتند اما با شدیدترین واکنش اجتماع مواجه شده و اقبالی در انتخابات نتوانستند به دست آورند و ناچار به تسلیم در برابر رای مردم شده و نتیجه را به رقیب واگذار نمودند.
رقیب انتخاباتی سپاه آقای روحانی که خود چهره ای امنیتی می باشد ، به خوبی نسبت به اوضاع آگاهی داشته و شرایط را میتوانست درک نموده که تا بازی را از کجا شروع نماید.
همانطوریکه قبلا نیز ذکر گردید اولین اقدام آقای روحانی قطع توان اقتصادی سپاه به طرز ماهرانه و قانونی بود. لغو فروش نفت توسط سپاه و عدم تخصیص بودجه به طرح های ملی که بیش از 2000 طرح می باشد که در بودجه سال 93 هیچگونه ردیفی برای اختصاص به انها در نظر گرفته نشده که همین امر موجب شد که سپاه به شدت به تکاپو افتاده و واکنش شدیدی نسبت به دولت داشته باشد. بنا بر این سپاه ناچار است تمام توان خود را به کار گرفته تا دولت را با قرار دادن در زیر فشار، با چالشهای جدی مواجه ساخته تا از آن بهره برداریهای لازم را ببرد.
در اجرای چنین پروژه ای فراخوانی نیروهای سپاه از مناطق کردستان که تروریستهای گروههای کرد مخصوصا پژاک درمناطق هم مرز با ترکیه به شدت فعال هستند و در سالهای اخیر گروههای سلفی جهادی که نزدیکی خاصی با نیروهای القاعده دارند بر آن افزوده شده وموجب درگیرهائی اخیرا در اطراف مریوان وسنندج شده اند بسی جای تامل است، در حالیکه منطقه، در جو خاصی قرار داشته و دارد. در عوض با نمایش سریال سرزمینهای کهن از طریق شبکه سه سیمای جمهوری اسلامی ایران و توهین به ملت لر جو منطقه را متشنج نموده و نیروهای سپاه را با نام ایجاد آرامش وارد منطقه میکنند درحال آن که در سی وچند سال عمر جمهوری اسلامی لرستان امن ترین منطقه کشور تلقی میشد .
چگونگی دستگیرهای آذربایجان و روند تصمیمات اتخاذ شده
در آذربایجان نیز طبق معمول در هر سال ، مراسماتی به صورت محفلی، به مناسبت زبان مادری تشکیل میشد که با وجود فشارها، دستگیریهای محدودی هم گاها انجام میگرفت اما بر خلاف سالهای گذشته و باوجود شعارهای دولت آقای روحانی مبنی برتاسیس فرهنگستان و آموزش زبان مادری در مدارس و ایجاد فضای آزاد، موج دستگیریها ی بی سابقه ای انجام میگیرد. در حالیکه احتمال داده میشد که چنین مواردی اتفاق نیفتد. یورش های بیرحمانه نیروی انتظامی به مردمی بی دفاع و توهین و تحقیرهای آنها و استفاده از گاز اشک آور بدون اینکه فردی به آنها واکنشی انجام دهد از مواردی است که انسان را به تامل وا میدارد، تا در باره آن بیندیشد که چه عواملی موجب شده که این تناقضات وجود داشته باشد؟
از یک طرف شعار ایجاد آموزش زبان مادری داده میشود و از طرف دیگر با مراسمات گرامیداشت زبان مادری اینگونه بیرحمانه برخورد شده و شرکت کنندگان را دستگیر می کنند.
یکی از مواردی که جای سوال است چرا نیروی انتظامی نسبت به دستگیریها اقدام نموده واداره اطلاعات مستقیما وارد عمل نشده است؟
طبق اخبارهای موثقی که از داخل به دست رسیده، این تصمیم بوسیله نمایندگان ولایت فقیه در نیروی انتظامی و سپاه اتخاذ شده که نیروی انتظامی به عنوان نیروی عامل وارد عمل شده و سپاه نیز آن را پشتیبانی کند. تحرکات فعالان حرکت بوسیله اطلاعات سپاه جمع آوری شده و با استفاده از عوامل نفوذی و کنترل تلفنها از چند روز قبل، نقطه های تجمع مشخص شده و سازماندهی آنها باصطلاح کشف میشود . یک هفته قبل برای همه آنهائی که دست اندر کار بوده اند حکم دستگیری توسط سپاه از دادگاه گرفته میشود و مابقی افراد بدون حکم دسگیر میشوند.. تمام هم اهنگیها بوسیله نمایندگیهای ولایت فقیه سپاه و نیروی انتظامی وهمچنین اطلاعات حفاظت آنها با هم آهنگیهای اطلاعات حفاظت تما م مناطق سپاه در تمام نقاط آذربایجان انجام گرفته و دستورات لازم جهت اجرای امر ابلاغ میگردد و عامل قضائی روسای دادگاههای استانهای ترک نشین آذربایجان تعیین میشوند. یکی از تصمیمات اتخاذ شده در جلسات نمایندگان ولایت فقیه در سپاه و نیروی انتظامی آن بوده که نیروی انتظامی وارد عمل شده و بعد از دستگیری افرادی که دارای سابقه دستگیری باشند با فشارهای اطلاعات حفاظت سپاه به ادارات کل اطلاعات آنها را وادار به تشکیل پرونده نمایند بطوریکه چنین اقدامی نیز انجام میگیرد.
هدف از این اقدامات
بعد از پخش سریال تلویزیونی سرزمین کهن از صداو سیمای شبکه 3 رژیم فرصت مناسبی برای اعتراض مردم لر نسبت به توهین در آن سریال بوجود می اید با هم آهنگی عوامل سپاه به آن دامن زده میشود تا سپاه بتواند از آن بهره برداری سیاسی نماید و به دنبال این حادثه و تشکیل جلسه فرماندهان سپاه وآقای روحانی در حضور آقای خامنه ای و عدم حصول نتیجه در آن موجب میشود که با حربه امنیتی وارد کارزار در صحنه سیاسی شده و ابتکار عمل را به دست گیرند و در این راستا چنین تصمیمی نسبت به آذربایجان نیز گرفته میشود. اهدافی که سپاه از این امر دنبال میکند: 1- ایجاد جو امنیتی در کشور تا بگوید حرف اول در برقراری نظم و امنیت با سپاه است 2- ضربه بر وجه دولت چه در داخل و چه در سطح بین المللی با توجه به عوافب آن که مستقیما با دولت خواهد بود 3- وارد کردن فشار بر دولت تا در برابر خواسته های خود آنان را وادار به تسلیم نمایند. 4- با این مانورها بار دیگر صحنه سیاسی کشور را به دست گرفته و افراد مورد نظر خویش را در انتخابات آتی مجلس بر کرسیهای آن بنشاند. گرچه برای رسیدن به این هدف راه درازی در پیش است و سخنرانی ایدلوگ معنوی سپاه آقای مصباح یزدی که سرسختانه به دولت هجوم کرده و آن را قسی القلب خطاب کرده است. این امر سر آغاز مستقیمی برای تعرض به دولت باید تلقی کرد
موفقیت امر با کدام جناح خواهد بود؟
سپاه با صرف نظر از اینکه صدور مستقیم نفت را بعد از روی کار آمدن دولت روحانی از دست داده اما بازهنوز گلوگاههای مهم اقتصادی مانند واردات و صادرات توسط اسکله های مستقل خود که بدون تشریفات انجام میگیرد و مخابرات و …….را هنوز در اختیار دارد و به همین سادگی هم از آنها نمیتواند دل بکند بطوریکه پشتوانه محکمی مانند ولایت فقیه را نیز در پشت سر خود احساس می کنند. اما آن چیزی که آنها را به وحشت انداخته و ابتکار عمل را بر آنها دشوار ساخته پایگاه مردمی بوده که فاقد آن هستند در عوض رقیب آنها آقای روحانی هنوز دارای این پایگاه بوده و اغلب انقلابیون سابق را در پشت سر خود دارد و دو وزنه مهم جامعه آقایان خاتمی و هاشمی و حامیان جنبش سبز را نیز درکنار خود که اکنون از پتانسیل بالائی برخوردار هستند دارد و رهبری نیز به نحوی با توجه به بحران موجود کشور که عبور از آن با توجه به موقعیت کنونی کار ساده ای هم نمی تواند باشد در صدد مماشات با هردو رقیب است. به همین خاطر است که آقای خامنه ای نسبت به حوادث مختلف در کشورنمیتواند موضع مشخصی داشته باشد. اگر ملاحظه کنید بعد از انتخابات ریاست جمهوری دوره یازدهم موضع گیریهای آقای خامنه ای با شک و تردیدهایی همراه بوده است. گذشته از مواردی که گفته شد، علت دیگر این امر، اشتباهات گذشته در تصمیم گیریها که ریشه بحرانهای کنونی ناشی از آن بوده و سپاه را نیز به عنوان نیروئی که بتواند از این بحران عبور نماید، نمیتواند قبول کند چون سپاه را فاقد آن بینش سیاسی میداند که در عرصه بین المللی این همه مشکلات بوجود آمده را حل و فصل نماید.
گرچه سپاه خیزشهای مهمی برای کسب قدرت برداشته اما قطعا هر دو طرف و حتی آقای خامنه ای به دو انتخابات پیش روی چشم امید دوخته اند تا اطمینان حاصل نمایند که سیر حوادث چگونه رقم میخورد؟ انتخابات مجلس و همچنین خبرگان بیش از هردو رقیب، برای آقای خامنه ای، حائز اهمیت بوده و می باشد. اگر گروههای منتقد به عملکرد آقای خامنه ای به مجلس خبرگان راه یافته و حتی در اقلیت هم باشند میتوانند شیرازه کارها را برهم زده و ولایت زیر سوال قرار گرفته آقای خامنه ای را با چالشهای جدی مواجه سازند. بنابراین آقای خامنه ای اکنون به شدت نگران حرکتهای رادیکال در درون حاکمیت می باشد زیرا بخوبی آن را میداند که او را میتواند در پرتگاههای سهمگینی واژگون نماید و به همین دلیل است مانع حرکتهای تند سپاه بوده و دستهای دولت را در مذاکرات بین المللی باز گذاشته است.
برنده انتخابات پیش رو چه گروهی میتواند باشد؟
هنوز نزدیک به بیش از یک سالی نسبت به انتخابات مجلس و خبرگان که گویا روی آن بحث میشود که باهم برگزار شود وقت مانده که قانونا باید در بهار سال 1394 برگزار شود . البته وزارت کشور میتواند این مدت را تغییر داده و زمان برگزاری انتخابات را جلو و یا عقب ببرد. معمولا فضای انتخاباتی بیشتر 6 ماه مانده به انتخابات در کشور ایجاد میشود و کاندیداها به تبلیغات و زمینه سازی می پردازند. فعلا فضای انتخاباتی به نفع گروههای رادیکال در کشور نیست که سپاه هم جزو آن گروههای رادیکال میباشد. دلیل امر همانطوریکه قبلا نیز ذکر گردید دخالت سپاه در به قدرت رسانیدن آقای احمدی نژاد میباشد که کل مملکت را با نام مدیریت امام زمان در فقرو فلاکت قرار داد و رفت.
در برابر گروههای رادیکال، جنبش اصلاحی سبز پتانسیلهای زیادی در بین توده های مردمی دارند وبا این روند میتوانند در انتخابات پیروز میدان شوند در صورتیکه از بسترهای موجود به نحو مطلوبی استفاده کرده و از دامهائی که دشمنان آن در برابرش پهن کرده توان گذر داشته باشند. گرچه ابزارهای نظارتی در دست گروههای تندرو قرار دارد و گذشت از این مرحله با وضعیت کنونی، بسیار سخت بوده، اما چگونگی روند کارآنها، میتواند برآن تاثیرگذار باشد.
اولین هجوم اصلاح طلبان به ابزارهای نظارتی از جمله شورای نگهبان در کنگره حزب اراده ملت توسط موسوی تبریزی ، چند روزقبل قلم خورد. گرچه ایشان آدم خوشنامی نمی باشند و شاید این بدنامی در اظهارات ایشان بی تاثیر نباشد اما در ابعاد وسیع قابل اهمیت است که مخصوصا ، دیدگاههای ایشان در رابطه با حوزه علمیه قم نیز به نحوی قرار میگیرد . اما ایکاش این حرفها را فرد پاکدامنی بیان میکردند قطعا تاثیر بیشتری میتوانست داشته باشد. یکی از تاثرانگیزترین روند افراد اصلاحات این است که مرزبندی خاصی با افراد مسئله دار نداشته و ندارند.
لذا با وضعیت کنونی که سپاه در آن قرار گرفته 1 – اهرمهای اجرائی عملا از دست آنها خارج شده 2- تمرکز قدرت درآنها شکاف برداشته 3- منابع مالی و اقتصادی مربوط به آنها زیر سوال قرار گرفته 4- بیش از همه عملکرد گذشته آنها جامعه را واقعا در بهت فرو برده، بنابراین تلطیف این وضعیت برای آنها به این سادگی هم نمیتواند باشد.
در این پروسه یک فاکتور اصلی وجود دارد که نباید فراموش شود ، پیروزی جناح آقای روحانی، بستگی به عملکرد آن در مدت چند ماه مانده به انتخابات دارد. باید قبول کرد این کارزار به همین سادگی هم نخواهد بود. عملکرد روحانی درسیاست خارجی و دانشگاهها و برنامه های آنها در اجرای آموزش زبان مادری در مدارس و تاسیس فرهنگستانها به زبانهای محلی وایجاد فضای باز برای اقلیتهای دینی و مذهبی و……. اقداماتی است که در محبوبیت ایشان و شخصیتها و جریانانات منتسب به ایشان نمیتواند بی تاثیر باشد اما ایجاد موانع نیز در زیر سوال بردن ایشان با شدت تمام در جریان بوده و می باشد که اهم آن: 1- افزایش اعدامها در سطح کشور بعد از انتخاب ایشان 2- عدم آزادی زندانیان سیاسی و حتی افزایش دستگیریها در بعضی مناطق مانند آذربایجان و مناطق ترک نشین و طرح ایجاد استان کردستان شمالی آن هم بوسیله فردی غیر مرتبط با موضوع توسط فرماندهی بسیج سردار نقدی 3- دامن زدن به تنشهای ملی به وسیله اورگانهای رسمی مانند صدا و سیما و سپاه که با نمایش سریال سرزمین کهن، عملا حرکتی برای در برابر هم قرار دادن ترک ولر بود 3- ایجاد فشاربر مناطق موجود در حاشیه ها که دور از مرکز قرار دارند مانند عربهای خوزستان و بلوچستان و آذربایجان 4- زیر سوال بردن توان اجرائی دولت در سیاستهای خارجی، اقتصادی و حتی اجتماعی . همه اینها مواردی هستند که در سطح اجتماع و چه در سطح بین المللی دولت ناچار است به آن پاسخگو باشد و سکوت آقای روحانی در برابر آن میتواند او را در آینده با مخاطراتی در جامعه مواجه سازد .
هرچیزی را نمیتوان با سکوت توجیه کرد و یا در برابر هر عملی سکوت نمود همه این موارد به پای عملکرد آقای روحانی نوشته میشود عدم شفافیت و موضعگیری ایشان قطعا به منزله تائید تلقی خواهد شد و لو اینکه بر فرض موجب تنش در جامعه شود. او ناچار است در خواست توقف اعدامها و آزادی زندانیان سیاسی و فشارها بر مناطق آذربایجان و عربها و بلوچها شوداین امر مربوط به امنیت ملی بوده و امنیت ملی از اختیارات ریاست جمهوری است که باید بر آن تصمیم گیری کند. حالا امکان دارد که بگوید این موضوع میتواند چالشهای در جامعه ایجاد کند و جامعه اکنون نیازمند آرامش است تا از بحرانهای موجود گذر نماید اما آقای روحانی نباید این را فراموش کنند که موضوعات فوق خود زمینه بحرانی عمیق تر از بحران موجود را میتواند بوجود آورد، چون آنهائی که به ایشان اعتماد نموده و رای داده اند به خاطر حل این مسایل بوده است و از آن گذشته عملکرد موجود در جامعه مانند دستگیریهای فله ای و غیر قانونی اخیر در مناطق مختلف آذربایجان بر خلاف شعارها ی تبلیغاتی و حتی متناقض با دستورات ایشان در دولت می باشد و همه این امر و لو اینکه سازماندهی ان در جای دیگری هم بفرض انجام گرفته باشد عدم موضعگیری شفاف از طرف وی قطعا به پای ایشان گذاشته میشود .
منبع: علی سلیمانی، کنشگر و فعال مدنی آذربایجان