دکتر امیرفرشاد ابراهیمی
حادثه خونین هجدهم تیر ماه سال ۱۳۷۸ نیازی به شرح و وصف ندارد، همه ماجرا ازنیمه شب شروع شد که تعدادی دانشجوی مقیم کوی دانشگاه تهران در صدد اعتراض دانشجویی به توقیف روزنامه سلام توسط دادگاه ویژه روحانیت بودند که به ناگاه شاهد یورش گسترده پلیس و نیروهای لباس شخصی بودند که به کشته و زخمی شدن دهها دانشجو و تخریب بخشهای عمدهای از امکانات دانشجویان انجامید در پی این رویداد، تهران و برخی دیگر از شهرهای ایران تا ۴ روز شاهد بزرگترین اعتراضات دانشجویی – مردمی پس از انقلاب بود. صدها نفر در این اعتراضات دستگیر شدند. همچنین در سالگرد این رویداد نیز کوی دانشگاه تهران تا چندین سال، شاهد برگزاری اعتراضات دانشجویی بوده است ،این روز آن اندازه مهم و تاریخی است که نامش هم سبب وحشت دشمنان ایران می شود و این یعنی هجده تیر یک خط تعیین کننده در تاریخ جنبش دانشجویی معاصر به شمار می رود.
هجده تیر یک مرز شکنی و در واقع حرکتی خارق العاده بود که به هیچ وجه یک تعریف اغراق گونه و مبالغه آمیز نیست که واقعیتی است. تک تک آنهایی که آن روزهای دود و خون و آتش تهران را دیده و تجربه کرده اند بیشک هرگز آن لحظات را فراموش نخواهند کرد !
از آن روزها قریب یک دهه می گذرد و اکثر دانشجویانی که در هجده تیر در آن شب حادثه و متعاقب آن یک هفته پرالتهاب تهران و شهرستانها مورد حمله ی بیرحمانه ی خشونت طلبان و افراطیون تا بن دندان مسلح جمهوری اسلامی قرار گرفتند الان از حال و هوای دانشجوی فاصله گرفته اند و وارد دوران میانسالی شده اند اما پای صحبت هر کدامشان که بنشینی تمام آن روزها را با جزئیات بخاطر دارند و همه اینها دال بر این است که این روز یک مبداء تاریخی نه تنها برای جنبش دانشجویی ایران بلکه برای جنبش آزادیخواهی ایران بوده است .
یکی از دلایل آن اعتراض دانشجویی این بود که خاتمی رئیس جمهور اصلاح طلب وقت «رسانه ها» و «دانشجویان» را دو بال مهم اصلاحات و حرکت اصلاحانه خود معرفی کرده بود و اتفاقا در ۱۸ تیر ماه هر دو بال مورد هدف قرار گرفتند هم روزنامه «سلام» که معیار اصلی مطبوعات اصلاح طلب آن روزگاران بود توقیف شد و هم دانشجویان با شدت هرچه تمامتر سرکوب گردیدند و این سرکوب و توقیف باعث لبریز شدن صبر دانشجویان شد که به گواهی خود حاکمیت درصدد لرزاندن پایههای قدرت برآمدند .
با گذشت دوازده سال از آن روزها هر سال در ۱۸ تیر، اعتراضها و تجمعهایی برای پاس داشت آن روز در برخی از نقاط ایران و دنیا برگزار میشود.و نه تنها از رونق هرساله سالگرد آن کم نشده است بلکه به مرور هر سال که گذشت حساسیت جمهوری اسلامی به برگزاری چنین مراسمی باعث شد تا برای جلوگیری و حذف این واقعه از تقویم ذهنی جامعه شیوههای تندتری به کار برده شود. دانشجویان از برگزاری مراسم منع میشدند و حتی در سالهای پس از آن همواره ترتیباتی اتخاذ میشد که دانشگاهها در چنین ایامی تعطیل باشند و کوی دانشگاه از دانشجویان تخلیه میشد. با همه این فراز و فرودها همواره در این ایام جنب و جوشی در بخشهایی از فعالان دانشجویی و سیاسی شکل میگیرد. تحلیلها و تفسیرهای گوناگونی درباره این واقعه از سوی روزنامهها و جناحهای سیاسی ارائه شده و میشود، اما هنوز ابعاد مختلفی از این واقعه در تاریکی مانده است؛ به راستی چند نفر کشته شدند، دقیقا چه کسانی فرمان حمله را داده بودند، چه کسانی از آن مطلع بودند و چه کسانی چشمهایشان را بر حمله به کوی دانشگاه بستند.
اما آنچه که مهم است این است که حاکمیت جمهوری اسلامی هنوز هم از نام ۱۸ تیر ترس و وحشت دارد گرچه جمهوری اسلامی با برگزاری یک دادگاه نمایشی سردار فرهاد نظري و هفده متهم ديگر ـ كه جملگي پرسنل نيروي انتظامي بودند ـ همگي را از اتهامات وارده تبرئه نمود و تنها فرهاد ارجمندي متهم رديف سوم به اتهام لغو دستور به دوسال حبس و عروجعلي ببرزاده متهم رديف پنجم را به اتهام سرقت ماشين ريشتراش به شش ماه حبس و پرداخت يكميليون ريال جزاي نقدي محكوم کرد اما همچنان همه اذهان عمومی و بین المللی محافظه کاران و سیدعلی خامنهای را به عنوان مسبب و عامل اصلی این حادثه هولناک می شناسند .
جامعه ايران، واقعه كوي و پيامدهاي بعدي آن را در حالي به حافظه تاريخي خود سپرد كه مسئولان قضايي، سياسي و انتظامي كشور بعدها اطلاعات مستندي پيرامون وضعيت مقتولين آشوبهاي خياباني آن يك هفته بحراني در اختيار افكارعمومي قرار ندادند؛ هويت مسبب نقص عضو محسن جمالي دانشجوي ممتاز دانشگاه كه در جريان حوادث بعدي كوي بر اثر تيراندازي شبهنظاميان بينايي يك چشم خود را از دست داد هرگز تعيين و اعلام نشد؛ هویت قاتل عزت ابراهیم نژاد نیز مشخص نشد ، ماهيت گروههاي لباسشخصي همچنان در پرده ابهام ماند؛ افكارعمومي صدور احكام قضايي عليه دانشجويان دستگيرشده را بههيچوجه عادلانه ندانست؛ نقش و مسئوليت سردار ميراحمدي (از فرماندهان نيروي انتظامي) در شكلگيري حادثه روشن نشد؛ هويت آمران نهايي تهاجم به كوي معلوم و مشخص نشد؛ رئيسجمهوري احتمال وقوع كودتا عليه دولت و يا اجبار به تقديم استعفاي خود را از سر گذراند درحاليكه خود در يك سخنراني، فاجعه كوي را تاوان روشنگريهايش در جريان قتلهاي زنجيرهاي دانست و…