ایران بریفینگ: پس از انتخابات ریاست جمهوری بحث برانگیز در ایران و به میدان آمدن «سبز» مخالفان کودتای احمدی نژادی ، درست در هنگامی که مخالفان این دولت در خیابانها قلع و قمع می شدند کاربران اینترنتی «سبز» هم درامان نبودند و به یکباره مجموعهای موسوم به «ارتش سایبری ایران»،شروع به حذف و هک و برخورد با منتقدان رژیم نمود .
از همان ابتدا و با توجه به آرم هکرهای«ارتش سایبری ایران» و پیامهایشان همه مطمئن شدند که این مجموعه هدف و انگیزه ای سیاسی ازاعمال خود دارد .
در نتیجه سخنگو نبودن این مجموعه و اقدامات پی در پی آنها و همچنین دفاعیات جسته و گریخته دولتهای روس و چین از دولت کودتایی ایران شایعاتی مبنی بر روس و چینی بودن هکرهای عضو این گروه در اینترنت منتشر شد و واقعیت این بود که البته تا آن زمان هیچ اطلاعات دقیقی درباره ماهیت ارتش سایبری ایران در دسترس نبود .
در آذرماه ۸۸ امکان دسترسی به وبسایت Twitter درایران و همچنین برخی از نقاط دنیا قطع شد پس از آن بود که «ارتش سایبری ایران »با انتشار پیامی، هک کردن آن را بر عهده گرفت و آنرا اعتراضی به حضور کاربران سبز و تلاششان برای رساندن پیام «جنبش سبز » به دنیا دانستند . البته «جنبش سبز» از دید هکرها فتنه سبز نام گرفته بود ، نامی که کارگزاران ایران به «جنبش سبز» داده اند .
یک ماه بعد، وبسایت بایدو Baidu بزرگترین موتور جستجوگر چینی هک شد و اینبار هم پیام «ارتش سایبری ایران » در صفحه نخست آن نمایان شد .
ادامه عملیات خرابکارانه ارتش سایبری و حمله و نفوذ به چند سایت ایرانی باعث شد گروهی از خبرنگاران ایرانی در خارج از کشور با انتشار اطلاعات مستند و مدقیق، به افشای ماهیت ارتش سایبری ایران بپردازند .
تلهگذاری برای هدف !
اواسط بهمن ماه وبلاگ نویس و کاریکاتوریست ایرانی خارج از کشور در خبری طنزآمیزدر سایت خود نوشت: «ارتش سایبری ایران در اقدامی عجیب و بیسابقه، پورتال فرودگاه مهرآباد را هک کرده و اختلالاتی در سیستمهای آن پدید آورده که در صورت ادامه یافتن آن تا روز شنبه، فرودگاه مهرآباد با بحران جدی مواجه میشود.» این هوکوس که با تغییر بخشی از پیام واقعی «ارتش سایبری ایران » که همان زمان وب سایت خبری رادیو زمانه را نیز هک نموده بود باعث شد که به سرعت مورد پذیرش کاربران بسیاری قرار گیرد و به سرعت در سایتهای خبری فارسی زبان داخل و خرج از کشور درج شد !
دو روز بعد از انتشار این هوکوس ، «مرتضی دهقان»، مدیرعامل فرودگاه مهرآباد تهران در گفتوگو با باشگاه خبرنگاران،جوان وابسته به سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ضمن تکذیب حمله به سایت این فرودگاه، آن را یک شانتاژ خبری نامید و گفت: «عوامل بیگانه سعی کردند با طراحی توطئه حمله به سایت فرودگاه بینالمللی تهران، فضای امنیتی کشور را متشنج کنند، در حالی که چنین حملهای اساسا صورت نگرفته و مشخص است که رسانههای ضدانقلابی به توانایی ارتش سایبری ایران پی برده و به دلیل هراس از توانایی آنها به دنبال اتهامزنی هستند تا از این طریق اذهان عمومی را منحرف کنند».
بعد از این تکذیب و دفاع از «ارتش سایبری ایران» از زبان یک مقام مسئول جمهوری اسلامی همگان پی به ماهیت دولتی بودن این مجموعه بردند و معلوم شد که ” این مجموعه گویی توسط نظام هدایت میشود”.
اما پیشینه گروههای حملات سایبری و هکری فقط به «ارتش سایبری ایران» محدود نمی شود ، در دهه گذشته بودند گروههایی همچون : «آشیانه»، «سدید» ،«شبگرد» و «سیمرغ» اما در سابقه هیچ کدام از این گروهها فعالیتهای سیاسی نبود و معمولا این گروهها با سوءاستفاده از عدم اجرای قوانین جرایم رایانهای در ایران، برای کسب شهرت و همچنین رقابت با سایرین، آزادانه به وبسایتهای مختلف حمله میکردند.
اما همین گروهها هم در دو سال اخیر آنطور که فعالان رسانه ای سایبری تحقیق نموده اند و بعضا خود این گروهها نیز به آن اذعان نموده اند آنها همکاری های خرابکارانه ای با «ارتش سایبری ایران» آغاز کرده اند و از آنها نیز در جهت شناسایی و برخورد با مخالفان در اینترنت و ایجاد گروههای اطلاعاتی برای کنترل جریان اطلاعات آنلاین به کار گماردند .
هویت و وابستگی «ارتش سایبری ایران» هنوز در هاله ابهام بود تا که سال گذشته در روز ۳۰ اردیبهشت ماه ۸۹ خبرگزاری فارس گزارش داد ابراهیم جباری، فرمانده سپاه علیبن ابیطالب در قم با اشاره به تشکیل ارتش سایبری از سوی سپاه پاسداران گفته است: «ما امروز شاهد هستیم که سپاه موفق به تشکیل یک ارتش سایبری شده است که امروز دومین ارتش سایبری در دنیا است. با توجه به تلاش دشمنان برای ضربه زدن به کیان اسلامی از راههای مختلف، یکی از این راهها فعالیت در فضای سایبری است که ارتش سایبری سپاه با قدرت در این فضا وارد شده است و جلوی تخریب نظام فرهنگی و اجتماعی کشور را میگیرد».
فرمانده سپاه علیبن ابیطالب نیروی زمینی سپاه به عنوان یک مقام ارشد سپاه پاسداران برای نخستین بار ازوابستگی و طرح تشکیل «ارتش سایبری ایران» پرده برداشت .
او فاش ساخت که :” از سال ۸۴ در سپاه پاسداران اندیشه تشکیل چنین گروهی مطرح شده بود، اما با افزایش تبلیغات علیه دولت نهم در اجرای آن تسریع به عمل آمد. واحد جذب نیروی انسانی ارتش سایبری به این ترتیب عمل میکند که تیمهای ویژهای پس از شناسایی هکرهای حرفهای، با آنها تماس گرفته و تهدید میکنند در صورتی که همکاری نکنند، روانه زندان خواهند شد. با توجه به استفاده از نخبگان حوزه امنیت شبکه، سطح علمی ارتش سایبری با توجه به سابقه طولانی نفوذگران در ایران بسیار بالاست و قدرت این ارتش با توجه به هدف آن، قابل مقایسه با گروههای مشابهی است که در سازمانهای اطلاعاتی آمریکا و اسرائیل فعالیت میکنند . “
البته سپاه پاسداران قبلا بطور مشخص با راه اندازی سایت «گرداب» و مرکز مبارزه با جرائم سازمانیافته سایبری برخورد با سایتهای غیر اخلاقی را آغاز کرده بود اما وارد شدن به فاز سیاسی و برخورد با رسانه های سیاسی دستورالعملی بود که ظاهرا در پس از حوادث انتخابات مورد نظر آنها قرار گرفته بود .
پس از آنکه سپاه پاسداران رسما مسئولیت «ارتش سایبری را ایران»را بر عهده گرفت گروههای هکری ایرانی نیز همچون «آشیانه» آنطور که خود نیز اذعان داشتند آموزشهای شیوه نفوذ و هک را به تکنسینهای نظامی سپاه را بر عهده گرفتند و رسما به فعالیت در زیر مجموعه معاونت پدافند سایبری سپاه پرداختند.
گروه «آشیانه» از نخستین گروههایی است که به جرگه نفوذگران حکومتی پیوست و با به کارگیری متبحرترین هکرها به خرابکاری در وبسایتهای مخالف سیاستهای جمهوری اسلامی پرداخت. اخبار فعالیتهای این گروه در رسانههای دولتی با افتخار منتشر میشد، خیلی زود مورد توجه قرار گرفت .
اکنون سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، علاوه بر تسلط بر همه زیرساختهای ارتباطی و شبکههای اطلاعاتی ایران، مسئولیت مستقیم هدایت و مدیریت «جنگهای سایبری» را بر عهده گرفته است. جمهوری اسلامی در تلاش است تا با نهادسازی مضاعف، به مقابله تهدیداتی برود که منشا آن فضای سایبر است و ساختارهای فرسوده و منافع آن را هدف قرار داده است.
در همین راستا، سردار غلامرضا جلالی، رئیس سازمان پدافند غیرعامل کشور، از راهاندازی «قرارگاه جنگ سایبری جمهوری اسلامی» خبر داد .
قرارگاه واژهای است که برای واحدهای گوناگون نظامی همچون سپاه پاسداران به کار میرود، اما این قرارگاه نونهال همچون دیگر قرارگاهی که وابستگان به سپاه و حزب الله با نام «قرارگاه عمار» تشکیل داده اند گرچه اعضایش غالیا نظامیان و بسیجیان هستند اما رویکردش رویکرد نظامی نیست .
در این قرارگاه آنچنان که سرتیپ جلالی می گوید:« فعالیتهایش معطوف به جنگهای نوین است که در آن اینترنت، شبکههای مخابراتی و زیرساختهای ارتباطی نقش محوری دارند و از اهداف کلیدی هم محسوب میشوند».
این فرمانده ارشد نظامی سپاه پاسداران هنگامی در حاشیه همایش «پایداری ملی و دفاع غیرعامل» این اعلام موجودیت «قرارگاه جنگ سایبری جمهوری اسلامی» را بیان کرد که مدتی قبل تر از آن «سیاستهای دفاع سایبری» توسط رهبر ایران به نهادهای مسئول ابلاغ شده بود .
آنطور که در متن خبر ابلاغ «سیاستهای دفاع سایبری» آمده بود، این سیاستها از سوی مجمع تشخیص مصلحت برای تایید به دفتر آیتالله خامنهای، رهبر ایران، ارسال شده و پس از آن مقام رهبری آنرا تائید و به نهادهای ذی ربط ابلاغ می نماید .
البته جزئیات این سیاستها هیچگاه منتشر نشده اما باتوجه به همین خبر کوتاه از منظر حقوقی می توان تمامی اقدامات خرابکارانه «ارتش سایبری ایران » را نیز در همان راستا قلمداد کرد و مسئولیت مستقیم این اعمال را بر دوش مقام رهبری ایران دانست .
ضربه جبران ناپذیر سایبری به ایران
علیرغم همه ادعاها و حرفهای پر طمطراق مقامات مسئول در ایران از جمله فرماندهان سپاه و مدیران سایبری ایران مبنی بر توانمندی ایران در این راستا (گرچه که هنوز به درستی حتی نمیتوان هک و نفوذ به سایتهای مخالفان ایران را بر عهده ارتش سایبری ایران نهاد و شایعه کرایه و اجیر کردن هکرهای روسی و چینی پابرجاست) بر اساس ادعاهای خود مقامهای امنیتی ایران ، چندی پیش ایران مورد شدید ترین در نوع خود حمله سایبری و میکروبی الکترونیکی قرار گرفت و آن حمله استاکسنت، کرمی کامپیوتری که بنا به برخی اطلاعات منتشر شده از سوی جمهوری اسلامی ، توسط سیستمهای اطلاعاتی غربی برای آسیب رساندن به تاسیسات هستهای ایران طراحی شده و شواهد نشانگر ضربات ویرانگر آن بر زنجیره سانتریفیوژهایی است که برای غنیسازی اورانیوم به کار میروند.
آنطور که سرتیپ جلالی در اینباره گفته « ویروس استاکسنت در بستر نرمافزار زیمنس که یک شرکت آلمانی است وارد کشور شده و این نشان میدهد ما باید از دانشمندان ایرانی برای مبارزه با این ویروسها استفاده کنیم.»
اما تجربیات گذشته و همچنین همین حمله اینترنتی عملا نشان می دهد که این حرفها و توانمندی های سایبری ایران همانند بسیار دیگر ادعاهای امنیتی و دفاعی جمهوری اسلامی صرفا یک حرف و ادعاهای واهی تبلیغاتی است چرا که همچنان مهمترین وبسایتهای جمهوری اسلامی از جمله سازو کارهای اینترنتی و شبکه علمی و تحقیقاتی صنعتی هسته ای ایران با تکیه بر سرورهای معتبر و امن خارجی در حال فعالیت است و حتی از تکنولوژیهای نرمافزاری و سختافزاری کمپانیهایی نظیر نوکیا – زیمنس، برای رهگیری مخالفان و مقابله با اقدامات آنان بهره میبرند.
سرتیپ جلالی هم بدون اشاره مستقیم به آسیبها، همین نکات را تایید میکند: «این ویروس باعث شد انسجامی در حوزه سایبری کشور ایجاد شود و با هماهنگی سازمان پدافند غیرعامل، وزارت اطلاعات و مخابرات، دورههای آموزشی مقابله با ویروس استاکس نت برای حوزههای مربوطه برگزار شد.»
این در حالی است که ویروس استاکسنت با تاثیرگذاری بر کنترلرهای برنامهپذیر، ضربات ویرانگر خود بر تاسیسات هستهای ایران را وارد کرده و اگر قرار باشد در آینده حملهای صورت گیرد، با توجه به نیازهای روز و از طریق متدهای متفاوت انجام خواهد شد. ویروس استاکسنت توسط تیمهای فنی و امنیتی طراحی شد، اما توزیع گسترده آن که بنا به برخی گزارشها بیش از ۶۰ هزار سیستم کامپوتری را آلوده کرده است، از طریق مهندسی اجتماعی و بهرهگیری از ضعفهای امنیتی کارکنان این تاسیسات انجام شده است.
سردار جلالی از ارائه هرگونه توضیحی پیرامون میزان خسارتهای وارد شده توسط این کرم کامپیوتری سر باز زد و این مساله را «خواست دشمنان» ملت ایران دانست.
اکنون با توجه به اینکه تمام زیرساختهای ارتباطات ایران، در انحصار سپاه پاسداران است، اما مبتنی بر تجهیزاتی است که توسط کمپانیهای خارجی تولید میشود و این مدیریت دفاع و حمله در حوزه ارتباطات آنلاین را بسیار دشوار خواهد کرد.
از این منظر است که تاسیس «قرارگاه جنگهای سایبری» بیشتر از آنکه به منظور حملات به سایتهای مخالفان ایران باشد چه بسا جنبه حفاظتی و دفاعی داشته باشد ، چرا که تهدیداتی که به زعم مقامات دولتی از زمان انتخابات ریاستجمهوری و اعتراضات گسترده پس ازانتخابات آغاز شد و برای سدسازی در برابر تغییراتی است که رسانههای نوین میتوانند تحمیل یا تسریع کنند.
هنوز معلوم نیست «قرارگاه جنگ های سایبری» نهادی مستقل است و یا قرار بر این است که همه گروههای موازی در این جهت را با هم ادغام و یا تجمع نماید چرا که تا کنون نهادهای دیگری نیز همچون «معاونت پدافند سایبری سپاه»، «ارتش سایبری ایران»، «مرکز بررسی جرایم سازمانیافته سایبری» و «پلیس امنیت فضای تبادل اطلاعات (فتا)» آنچنان که گفته شد تاسیس شده است و هم اکنون فعالیتهای خویش را داشته.
البته نهادهای خردهپای دیگری هم در این میان ظهور کردهاند که برخی از آنها، از جمله «شورای هماهنگی فعالان سایبری انقلاب اسلامی» طبق عادت مالوف، به رغم وابستگی آشکار به سپاه پاسداران، خود را خودجوش میخوانند که البته تا کنون فعالیت و اقدام چشمگیر و در خور ذکری از آنان دیده نشده است .
در کنار همه این نهادها، «تیمهای رصدی» و مراکز مانیتورینگ (دیدهبانی) فعالیتهای کاربران آنلاین هم سخت مشغول به کارند.
از سوی دیگر نیز به موازات انتشار گسترده خبرهای مرتبط با عملیات گوناگون «ارتش سایبری ایران» ، خبرهایی دیگری هم درباره تلاشهای سپاه برای جذب هکرها و متخصصان امنیتی با حقوق و مزایای چشمگیر منتشر شده است. حتی برخی از منابع خبری گفتهاند که سپاه تلاش میکند تا هکرهای زبدهای که حاضر به همکاری نیستند را با تهدید به پیگیری دیگر «جرایم سایبری» آنها، وادار به همکاری کند.
نخستین باری که یک مقام رسمی سپاه پاسداران، از هکرها دعوت کرد تا به «قرارگاه جنگهای سایبری» بپیوندند.
هنگامی بود که سردار غلامرضا جلالی، در مصاحبه با فارس بیان کرد که : «در خصوص بحث سایبر ما از حضور فعال هکرهایی که با حسن نیت و فعالیت انقلابی بخواهند در راستای اهداف جمهوری اسلامی فعالیت کنند استقبال می کنیم.» او در کنار نشان دادن این آغوش باز برای «هکرهای انقلابی»، خط و نشانی هم برای دیگران کشید: «به آن دسته از هکرهایی که با اهداف پلید میخواهند به مردم ضربه بزنند هشدار میدهیم که فعالیتهای آنان را رصد میکنیم و به شدت با آنان برخورد می کنیم.»
همه این ادعاهای توخالی و از سوی دیگر دعوت به همکاری ها از سوی بسیاری از ناظران اینگونه تفسیر می شود که به رغم تاسیس نهادهای گوناگون و صرف بودجه های هنگفت برای پروژههایی که پسوند «سایبری» را یدک میکشند، سپاه پاسداران همچنان از کمبود نیروهای متخصص در این عرصه دررنج است.
«پلیس سایبری»
واژهی «پلیس سایبری» نیز بازتاب گستردهای در رسانههای ایران داشت. واژهای که تا قبل از انتشار سخنان سردار اسماعیل احمدیمقدم، فعالان حوزهی وب را به یاد کشور چین میانداخت که با داشتن یک پلیس سایبری سازمانیافته و منظم، مشغول رصد اینترنت و رهگیری هرگونه ارتباط مشکوک از دید مقامات دولتی این کشور است .
سردار اسماعیل احمدیمقدم در مصاحبهای با خبرنگاران رسانهها در تاریخ ۲۳ آذر ماه در شیراز، از ایجاد و راهاندازی بخش جدیدی در نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران با نام «پلیس سایبری» خبر داد. وی در این مصاحبه بحث جرایم رایانهای را از جرایم رو به رشد در دنیا عنوان کرد و برای تامین امنیت مردم و جامعه و جلوگیری از آسیبهای احتمالی راهاندازی و ایجاد پلیس سایبری را ضروری دانست .
حال شاید برای شما هم این سوال پیش آمده باشد که منظور از پلیس سایبری چیست؟
این پلیس تحقق چه اهدافی را در دستور کار خواهد داشت؟ اساسا این پلیس سایبری قرار است چه کاری انجام بدهد؟
پلیس در وب؛ در جستوجوی انحصار از دست رفته
سردار احمدیمقدم در آن مصاحبه تعریف مشخصی در مورد این بخش تازه تاسیس ناجا عنوان نکرده است و تنها کلیاتی را مطرح کرده است که براساس آن نیز نمیتوان تعریف دقیقی را طرح کرد و جزئیات چنین نیرویی را حدس زد، اما با توجه به نام «پلیس سایبری» که «افتا» است و مخفف عبارت «امنیت فضای تبادل اطلاعات» میتوان «پلیس سایبری» را نگهبان امنیت فضای وب فارسی نام نهاد.
حفظ امنیت اینترنت میتواند شامل مبارزه با اعمال خرابکارانهای مانند هک و سرقت اطلاعات شخصی، پیگیری نقض حریم خصوصی دیجیتال یا برخورد با حملاتی مانند DDoS و ایجاد وبسایتهای ضد دین و یا پورنوگرافی باشد .
مقامات مسئول از اهداف ایجاد «پلیس سایبری» به روشنی صحبت نکردهاند و سردار احمدیمقدم تنها به تامین امنیت مردم و جامعه و جلوگیری از آسیبهای احتمالی در فضای وب اشاره کرده است، اما با در نظر گرفتن قوانین مصوب پیرامون این موضوع، میتوان گفت هدف پلیسهای سایبری ایرانی قاعدتا باید پیگیری مسائلی باشد که در قانون جرائم اینترنتی آمده است .
نباید این نکته را فراموش کرد که تاکنون این کار توسط کمیتهی تعیین مصادیق محتوای مجرمانه و همچنین «مرکز بررسی جرائم سازمان یافته» وابسته به «فرماندهی پدافند سایبری سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» صورت میگرفته است .
کمیتهی تعیین مصادیق محتوای مجرمانه با بهرهگیری از اهرم فیلترینگ، وبسایتها و وبلاگهایی که از دید این کمیته مرتکب جرائم اینترنتی بودهاند را فیلتر کرده و در صورت درخواست یک کاربر صفحهی پیوندها را برای او به نمایش میگذارد .
مرکز بررسی جرائم سازمان یافته نیز از طریق مانیتورینگ وب فارسی سعی در مسدود کردن وبسایتها و وبلاگهای ضد دین، پورنوگرافی و … میکند که در مشهورترین مورد چندین وبسایت پورنوگرافی معروف فارسیزبان توسط این مرکز هک و مسدود و دست اندرکاران آن نیز دستگیر شدند .
بر همین اساس میتوان گفت که در وضعیت کنونی به طور کلی وب فارسی نوعی «پلیس سایبری» را بالای سر خود میبیند، به همین دلیل این سوال پیش میآید که هدف «پلیس سایبری» چیست؟ آیا «پلیس سایبری» میخواهد جایگزین این دو سازمان بشود و یا اینکه خود بخشی مجزا و به عبارتی موازی با این دو سازمان را ایجاد خواهد کرد؟
نیروی انتظامی جمهوری اسلامی در اینترنت؛ مفید یا مضر؟
در این مرحله و با توجه به اطلاعات اندک منتشر شده در مورد «پلیس سایبری» ، نمیتوان به صورت دقیق به این سوال پاسخ داد، اما میتوان به این نکته اشاره کرده که «پلیس سایبری» یک پدیدهی نو نیست و در کشورهای پیشرفتهای مانند آمریکا و یا بریتانیا بخشی به این نام وجود دارد که هدف آنها مبارزه با جرائم اینترنتی مانند کلاهبرداریها و یا دسترسیهای غیر مجاز در فضای وب است .
با توجه به این نکته، میتوان گفت که پلیس سایبری دارای جنبههایی مثبت و منفی است. جنبهی مثبت آن این است که به کمک آن میتوان میزان رشد جرائم اینترنتی را کاهش داد، جرائمی که براساس آمار رسمی اعلام شده، در پنج سال اخیر بیش از ۱۰۰ درصد رشد داشته است .
اما جنبهی منفی آن را میتوان ایجاد فضای امنیتی در وب فارسی نامید؛ فضایی که بعد از انتخابات ریاستجمهوری سال گذشته در ایران بهطور فزایندهای گسترش یافت. یکی از دلایل راهاندازی «پلیس سایبری» میتواند هدفمند کردن فضای امنیتی و پیگیری مستمر و سازمانیافته فعالیتهای آنلاین توسط نیروهای امنیتی باشد که در این صورت باعث میشود بسیاری از وبسایتها و وبلاگها از فعالیت خود بکاهند یا دامنه فعالیتهای خود را محدودتر کنند. این اتفاق در نهایت میتواند به ضرر رشد وب فارسی باشد .
این سوال اساسی همچنان بی پاسخ باقی میماند که هدف از ایجاد «پلیس سایبری» در زمانی که دو سازمان به صورت مجزا در حال فعالیت در همین زمینه در وب فارسی هستند چیست؟
آیا «پلیس سایبری» با داغ شدن بحث جنگ نرم رونمایی میشود و صرفا یک پروژه نمایشی و رجزخوانی است، یا آنکه این پلیس اهداف خاصی دارد؟ برای پاسخ به این سوالات باید تا افتتاح پلیس سایبری و شروع به فعالیت آن صبر کرد .
انتخاب میان کیبورد یا کلت کمری؟
انتخاب میان کیبوردیا کلت کمری، انتخاب میان ایست بازرسی خیابانی یا ایست بازرسی در بزرگراه وبسایتها و وبلاگها، انتخاب میان تجمعهای سازماندهیشده مقابل سفارتخانههای غربی و خانه مخالفان نظام یا تولید محتوای سازماندهی شده در جهان بدونمرز اینترنت. بسیجیان مدتی است که با این انتخاب روبرو هستند. گروهی از آنها در نهایت تصمیمشان را گرفتهاند و کیبورد را جایگزین کلت و باتوم کردهاند، اما در این دنیای جدید نیز آنان هنوز به دنبال جنگ و ستیز هستند .
اینترنت برای آنها میدان رزم است با دشمنانی قدر قدرت، نه میدان آشتی و تعامل فرهنگی. بسیجیان میخواهند هر نوشته وبلاگشان تیری به سمت دشمنان فرضی مجازی باشد و واژههایشان هم گاهی باتومهای شبیهسازیشده است. مثل دنیای واقعی در وبلاگهایشان هم داد میزنند تا صدایشان شنیده شود. هدف نهایی آنها فتح سنگرهای نامریی در جنگی مجازی است. جنگی که شرکت در آن از جانب بزرگان حکومت تجویز شده و آنان خود را در نقش پیاده نظامهای جان برکف میبینند .
شاید همین انگیزه بود که با شدت گرفتن اعتراضات مردمی در بعد از انتخابات همانطور که گفته شد حملات سایبری نیز به موازات آنها انجام می شد ، البته این حملات فقط مختص هک و نفوذ به سایتها نشد و به ترور فیزیکی افراد نیز پرداخته شده و هواداران حکومت جمهوری اسلامی با استفاده از فضای سایبری به تقدیس فعالیتهای تهاجمی و تخریبی خود نیز می پردازند .
به عنوان مثال حسین قدیانی، نویسنده وبلاگ “قطعه ۲۶”، که “فرزند شهید” است، و خامنه ای را “بابای ما” خطاب می کند در وبلاگش، که آن را “پر بازدیدترین وبلاگ فارسی زبان” معرفی می کند، و مدعی است در جلسه “نیمه خصوصی” دوشنبه های خامنه ای شرکت می کند و رهبر ایران بارها از نوشته های او تعریف و تمجید کرده است. می گوید : « باتوم ما حتی از قلم ما مقدس تر است. قلم برای جنگ نرم است و باتوم به کار کربلا می آید».
حسین قدیانی که به نظر می رسد از جمله کسانی است که آیت الله خامنه ای آنها را “افسران جنگ نرم” می خواند ، جزو “بسیجیانی” است که در برخورد با مخالفان دولت در جریان وقایع پس از انتخابات شرکت داشته، و آنطور که خود می گوید در یکی از همان درگیری ها زخمی هم شده است.
از جمله افرادی است که اعتقاد دارد :«باید بچه بسیجی ها در اینترنت هم امان مخالفان را ببرند !».
مهدی فاطمی صدر نیز در ادامه سیاستهای تقدیس خشونت دروبلاگش خاطرات خود را از درگیری های روز ۲۵ بهمن نوشته و در آن تأکید کرده است: “حفاظت از انقلاب اسلامی بر عهده بسیج است. نیروی انتظامی همین که جلوی قاچاق مواد مخدر و بدحجابی، اعتیاد و معضلات این چنینی بایستد، خوب است…آنچه جلوی لشکرکشی فتنه گران را گرفت، باتوم تندروترین بچه های بسیج بود که اغلب حتی کارت بسیج ندارند”.
آقای قدیانی عقیده دارد که “منافقین از بچه بسیجی ها مثل سگ می ترسند” و وقتی “حرف های گنده تر از دهانشان می زنند” (شعار مرگ بر دیکتاتور می دهند) باید آنها را چنان زد که “صدای سگ” بدهند.
اما همه ماجرا همین نیست ! سپاه پاسداران به عنوان متولی بسیج هم از یکسو در صدد تقویت«ارتش سایبری ایران» است و هم از دیگر سو به آموزش و ترغیب فرهنگ وبلاگ نویسی و حضور بسیجیان در عرصه سایبر می اندیشد و لازم به تذکر نیست که طبعا سپاه پاسداران منظورش از وبلاگ نویسی تربیت افرادی چون «حسین قدیانی »است که از مخالفان حکومت با الفاظی مانند “فتنه گر”، “بی شرف”، “جلبک” و “بی ناموس” یاد می کند. و اعتقاد داردکه باید مخالفان و منتقدان را « چنان زد که “صدای سگ” بدهند».
آخرین تلاش سایبری
با همه این اوصاف و تلاشهای موفق و ناموفق جمهوری اسلامی در عرصه کنترل و ایذاء اینترنتی همچنان اولین قدم آنان آخرین قدمشان نیز می باشد و آن پایین نگاه داشتن عامدانه سرعت اینترنت و فیلترینگ سایتهای اینترنتی ناخوشایند برای حکومت، تهدید و بازداشت فعالان اینترنتی مستقل و انبوهی از موانع ریز و درشت دیگر است که البته همه این برخوردهای چکشی نیز از جاذبه اینترنت برای جوانان ایرانی نکاسته است.
اینترنت در سالهای اخیر به رسانهای بیرقیب برای جوانان طبقه متوسط تبدیل شده و گسترش شبکههای اجتماعی در این رسانه که به بالا رفتن قدرت سازماندهی جامعه مدنی در بزنگاههای سیاسی و اجتماعی کمک کرده، زنگ خطر را برای حکومت به صدا در آورده است .
تئوریسینهای امنیتی حکومت ایران پس از شکست پیاپی ترفندهایشان در کماثر کردن اینترنت ظاهرا سودای سازماندهی گروهی وبلاگنویسان حامی حکومت را برای تسلط بر فضای وب فارسی در سر دارند ، سودایی که پروژه وبلاگنویسی حکومتی ذیل استراتژی مقابله با جنگ نرم است و بر اساس این استراتژی، وبلاگنویسهای حامی حکومت باید محتوایی را در اینترنت به ثبت برسانند که قادر به تاثیرگذاری بر تولیدات مخالفان و خنثی سازی آن باشد.
برخی گزارشها حاکی از این است که وبلاگنویسهای حکومتی دستمزدهای قابل توجهی بابت فعالیتهایشان در فضای اینترنت دریافت میکنند. بر اساس یکی از این گزارشها بسیجیان وبلاگ نویس بابت هر پستی که به ثبت می رسانند مبلغ ۶۰ هزار تومان میگیرند. صحت و سقم این گزارشها به طور کامل مورد تایید نیست، اما با توجه به بودجه نجومی در نظر گرفته شده از سوی دولت ایران برای مقابله با جنگ نرم، چنین مسالهای چندان هم دور از ذهن به نظر نمیرسد .
شکست پشت شکست
پروژه گسیل بسیجیان برای وبلاگنویسی با محتوای سازماندهیشده و فرمایشی، مدتی قبل از انتخابات ریاستجمهوری کلید خورد و نخستین باردر آبان سال ۸۷ بود که «سازمان بسیج مستضعفین» ، اینترنت را ابزار جنگ نرم خواند و از راهاندازی ۱۰ هزار وبلاگ با محتوای ارزشی توسط اعضای این سازمان خبر داد. این سازمان همان زمان مدعی شد که به زودی فضای فارسی اینترنت را به تسخیر خود در خواهد آورد اما تحولات مربوط به انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته بطلان پیشبینیهای بسیج را ثابت کرد .
با شروع حوادث پساانتخابات در ایران بهم خورد و مدافعین و مخالفین حکومت هر دو در موضع دفاع و تهاجم قرار گرفتند و در تحولات پس از آن، فعالان اینترنتی مخالف حکومت نیز با تقویت حضور خود در اینترنت استفاده های شگفتانگیزی از اینترنت کردند و برخی ناظران بینالمللی را واداشتند که تجربه جنبش سبز را نخستین تجربه جنبشهای تکنولوژیک به حساب بیاورند.
نهادهای حکومت نیز برای کم اثر کردن تحرک مخالفان در اینترنت ابتدا تشدید سیاستهای سلبی نظیر فیلترینگ سایتهای اینترنتی، پایین آوردن بیش از پیش سرعت و تهدید فعالان اینترنتی به مقابله امنیتی و هک برخی پایگاههای مخالفان را در دستور کار قرار دادند، اما این اقدامها برای تئوریسینهای حکومت راضی کننده نبود .
آنها پس از پشت سر گذاشتن شوک ناشی ار اعتراضها به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری، پروژه وارد کردن بسیج به عرصه وبلاگنویسی را با جدیت بیشتری دنبال کردند و در بهمن ماه سال گذشته، محمدعلی نایینی، معاون فرهنگی- اجتماعی سازمان بسیج اعلام کرد که “این سازمان با سرشاخه های وبلاگنویسان طرفدار انقلاب در سراسر کشور ارتباط برقرار کرده و روند تولید سوژه و محتوا در بسیج در حال تکوین است.
گردهماییها و سمینارهای متعدد و طراحی مسابقههایی با موضوعاتی نظیر «بسیج در نگاه ولایت»، «نقش بسیج در اقتدار و امنیت کشور»، «بسیج و نهضت نرمافزاری و تولید علم» در همین راستا در دستور کار قرار گرفت و کلاسهای آموزشی نیز با سرفصلهایی مانند “شبکههای اجتماعی، عملیات روانی و حفاظت جاسوسی اینترنتی” برای بسیجیان داوطلب تدارک دیده شد. ماحصل این آموزشها تاسیس وبلاگهایی بوده که در فرم و محتوا از قاعدهای خاص پیروی میکنند.
آنها برای این منظور شش گام را عنوان کردند که بوسیله آن بتوانند اینترنت پاک را با حضور 8 هزار بسیجی اجرا نمایند .
به گزارش خبرنگار مهر، ایده “اینترنت پاک” برای اولین بار از سوی وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات در آذرماه سال 89 مطرح و پس از آن به بحث داغ رسانه ها و کارشناسان و کاربران اینترنت تبدیل شد.
گام اول: طرحی به نام “اینترنت پاک”
وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات معتقد است که لکه سیاهی در شبکه اینترنت وجود دارد که به دغدغه جدی در میان جوامع تبدیل شده و براین اساس باید انسانها را از آسیبهای آن حفاظت کرد.
رضا تقی پور چندی پیش در گفتگو با خبرنگار مهر به اهداف بشردوستانه و صلح جویانه پیدایش شبکههای ارتباطی اشاره کرد و گفت: اگر پیشبینی لازم از سوی مدیران شبکه اینترنت از ابتدا برای حفاظت از کاربران در برابر آسیبهای این شبکه انجام میشد، امروز با مشکلی با نام اینترنت ناپاک روبرو نبودیم. به همین دلیل استراتژیهای اینترنت باید برای پاکسازی فضای اینترنتی سرفصل مشخصی ایجاد کند تا شاهد نقش بیش از پیش فناوری اطلاعات در جوامع باشیم که در این زمینه ایده اینترنت پاک مطرح میشود.
وی با تاکید بر حفاظت از خانوادهها در مقابل آسیبهای اینترنتی و نیز حفاظت از انسان در برابر این آسیبها گفت: آسیبهای اینترنتی تعامل و رشد علمی انسان را تحت تاثیر قرار داده و کسب و کار ناپاک در این حوزه باعث ایجاد دغدغه در میان جوامع شده است.
گام دوم: تفکیک “اینترنت پاک” از “اینترنت ناپاک”
یک ماه پس از مطرح کردن ایده “اینترنت پاک”، وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات در گفتگو با مهر از عملیاتی کردن مقدمات کار برای اجرای اینترنت پاک در کشور و تفکیک آن از اینترنت ناپاک خبر داد.
وی با بیان اینکه درصد بالایی از استفاده هایی که از اینترنت در کشور می شود استفاده های مناسب و درست است تاکید کرد که تفکیک اینترنت پاک از ناپاک ابتدا در ایران و در گام های بعدی در دنیا مطرح می شود.
تقی پور گفت: اطلاعات دقیقی از میزان استفاده پاک و یا ناپاک از فضای اینترنت نمی توان ارائه داد اما در مقایسه با آمارهای دیگر کشورها و برخلاف آنچه تصور می شود درصد بالایی از استفاده هایی که در کشور ما از اینترنت صورت می گیرد استفاده های مناسب و درستی است و فضای استفاده از اینترنت در کشور فضای پاکی است؛ اما با این حال با تفکیک “اینترنت پاک” از “ناپاک” آن بخش از اینترنت که بعضا برای کسب و کارهای کثیف و غیراخلاقی بکار می رود کلا در کشور منتفی خواهد شد و شاهد افزایش استفاده صحیح از اینترنت در کشور خواهیم بود.
گام سوم: تشکیل هسته های اولیه ایده “اینترنت پاک”
وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات در اسفندماه 89 از تشکیل هسته های اولیه ایده “اینترنت پاک” در کشور و آغاز به کار اتاق های فکر خبر داد و گفت: نقطه شروع طرح اینترنت پاک کشور ایران خواهد بود و پس از آن در اختیار تمام بشریت قرار می گیرد.
تقی پور با بیان اینکه اینترنت پاک یک ایده است و باید دانشمندان و متفکران و متخصصان حوزه فناوری اطلاعات راجع به این ایده نظرات خود را به ما ارائه کنند ادامه داد: نیاز به نظریه های عمیق و تئوری های بسیار گسترده در زمینه اینترنت پاک احساس می شود. اما هم اکنون هسته های اولیه کار آغاز شده به نحوی که چندین اتاق فکر برای عملیاتی کردن ایده اینترنت پاک تشکیل شده و در قسمت های مختلف بحث و بررسی در حال انجام است. همچنین برای استفاده از نظریات تمامی شهروندان فراخوان اعلام می کنیم. به نحوی که هر فردی در رابطه با اینترنت پاک ایده و برنامه ای دارد با مراجعه به سایت وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات و یا سازمان فناوری اطلاعات نظرات خود را برای این وزارتخانه ارسال کند.
به گفته وی این ایده از زوایای مختلف باید مورد بررسی قرار گیرد، نظرات تمامی صاحبان فکر و اندیشه در زمینه اینترنت پاک مورد مشارکت قرار می گیرد و از تمامی رهنمودها استفاده خواهد شد.
گام چهارم: فعالیت بسیج برای توسعه “اینترنت پاک”
به گزارش مهر، با آغاز به کار سازمان بسیج مهندسین فاوا یکی از مسئولان این سازمان اعلام کرد که از جمله اهداف سازمان بسیح مهندسین فاوا، توسعه “اینترنت پاک” در کشور است که دراین راستا 8 هزار بسیجی متخصص در این حوزه، آمادگی خود را برای همکاری با این ارگان اعلام کرده اند.
سعید فرجیان زاده در گفتگو با خبرنگار مهر با تاکید بر اینکه بسیج در عرصه ای ورود می کند که احساس خلاء کرده باشد ادامه داد: در فضای سایبری نیاز به حرکت بسیجی احساس می شود چرا که در عرصه اینترنت ما خلاء احساس کرده و برای توسعه اینترنت پاک ابراز آمادگی کرده ایم و حرکت ما این خلاء را پر خواهد کرد.
وی اقدام سازمان بسیج مهندسین فاوا را برای توسعه اینترنت پاک در کشور موازی کاری با مسئولیت وزارت ارتباطات ندانست و گفت: وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات برای اجرای ایده اینترنت پاک در کشور درخواست همکاری سازمان بسیج را داشته است.
فرجیان زاده با بیان اینکه سازمان بسیج مهندسی فاوا با هدف توسعه اندیشه های اسلامی در فضای مجازی و همچنین برای مقابله با تهدیدات در حوزه سایبری ایجاد شده است اولین اقدام این سازمان را پاک سازی فضای اینترنت عنوان کرد و ادامه داد: سازمان بسیج مهندسین فاوا برای مقابله با جنگ نرم و تهدیدات سایبری نیز برنامه هایی در دست انجام دارد.
وی با بیان این که حضور موثر بسیج مهندسین فاوا در فضای مجازی باعث اعتلای فرهنگ اسلامی، ایرانی در کشور خواهد شد تصریح کرد: وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات برای راه اندازی این سازمان کمک شایانی کرده و در همین راستا نیز معاونان این وزارتخانه با همفکری و همکاری های خود این سازمان را همراهی می کنند.
در این رابطه وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات با بیان اینکه سازمان های مردم نهادی مانند بسیج مهندسین فاوا، می تواند نقش بسزایی در حضور پررنگ ایران در جوامع جهانی برای مدیریت اینترنت داشته باشد، بر نقش بسیج مهندسین فاوا برای جلوگیری از انحرافات در فضای مدیریت اینترنت تاکید کرده و گفته است: سازمان بسیج مهندسین فاوا که به نوعی کانون تمرکز نخبگان است در بحث تولید محتوا می تواند در فضای امروز کمک شایانی کند.
تقی پور به نقش بسیج فاوا در ایجاد امنیت فضای تبادل اطلاعات اشاره کرد و افزود: کشور ما همواره در آماج حملات سایبری قرار دارد که به دلیل پیشرفت های فناورانه در نفوذ و تخریب سایت ها مورد تهدید هستیم در این میان از مهندسین فاوا انتظار می رود در این بخش نیز به یاری حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات بیایند.
گام پنجم: “اینترنت پاک” در اختیار تمام بشریت
به گزارش مهر، وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات با تاکید بر اینکه ایران اولین کشوری که قرار است اینترنت پاک را اجرایی کند از تمایل کشورهای مسلمان برای استفاده از اینترنت پاک خبرداده و گفته است: بسیاری از کشورها از این ایده استقبال کرده اند. به ویژه کشورهای مسلمان مانند مالزی و کشورهای حوزه خلیج فارس تمایل خود را برای اجرایی کردن اینترنت پاک در کشورشان اعلام کرده اند که با این وجود امید می رود بتوانیم گوی سبقت را از دیگر کشورها برای عملیاتی کردن اینترنت پاک برباییم.
تقی پور با بیان اینکه تمام دنیا از اینترنت پاک استقبال خواهد کرد، ادامه داد: امروزه در مجامع جهانی، مدیریت اینترنت امر بسیار جدی است که باید تمام ارگان های فعال در حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات کشور بتوانند در این امر مهم همکاری و همفکری داشته باشند و حتی بهتر است که در برخی از این طرح ها یک نهاد مردمی به جای یک نهاد دولتی وارد شود.
وی نامگذاری اتحادیه جهانی مخابرات برای سال حفاظت از کودکان در محیط سایبر را اعتراف دولت ها به آسیب های اینترنت خواند و گفت: ایجاد اینترنت پاک در عرصه تبادل اطلاعات کشور کاری بزرگ و مهم بوده که با ایجاد فضایی امن در محیط سایبری ایران سایر کشور ها نیز از این طرح استقبال خواهند کرد و در این راستا اینترنت پاک را در اختیار تمام بشریت قرار می دهیم.
گام ششم: “اینترنت حلال” به جای “اینترنت پاک”
در همین راستا معاون نظارت و هماهنگی در سیاست های اقتصادی معاون اول رئیس جمهوری چندی پیش از راه اندازی شبکه “اینترنت حلال” در ایران خبر داده که از سایت های غیراخلاقی پاک شده است.
به گزارش مهر، علی آقامحمدی با بیان اینکه مقدمات راه اندازی این شبکه در کشور آماده شده است تاکید کرده که می توان شبکه اینترنت حلال را توسعه داد و به سایر کشورهای اسلامی و همسایه متصل کرد.
وی با بیان اینکه با راه اندازی شبکه اینترنت حلال شاهد تحولات بزرگی در عرصه دولت الکترونیک، تجارت الکترونیک و بانکداری الکترونیک خواهیم بود و تمام خدمات الکترونیکی از طریق این شبکه در اختیار کاربران اینترنت داخلی قرار می گیرد ، افزود: البته جای اینترنت جهانی محفوظ است و در کنار اینترنت داخلی، دسترسی به شبکه جهانی اینترنت همچنان امکان پذیر خواهد بود.
آقامحمدی به ثبت کنسرسیوم “ایرانیان نت ” برای اجرای این پروژه در کشور اشاره کرده و گفته این کنسرسیوم قرار است در زمینه توسعه شبکه فیبرنوری فعالیت کند که در آن صورت شاهد افزایش سرعت اینترنت در کشور نیز خواهیم بود. این کنسرسیوم دارای مشاور خارجی است و در مرحله نخست فعالیت خود که 18 ماه به طول خواهد انجامید، 10 میلیون کاربر را از طریق فیبر نوری به اینترنت متصل می کند.
پول بگیر، وبلاگ بنویس
بلاگرهای بسیجی در فضای مجازی هم ادبیات خاص خود را حفظ کردهاند. پرخاشگری به مخالفان، تهدید و گاهی فحشهای رکیک چاشنی نوشتههای آنهاست. در زیر پوست این نوشتهها میتوان به خوبی ردپای یک تفکر مرکزی را پیدا کرد که همه را به اندیشهای همسان و نگارشی همشکل دعوت میکند. مضامین بسیاری از پستهای وبلاگهای بسیجیان، مدح و ثنای آیتالله خامنهای است.
برخی وبلاگها اساسا با این نیت تاسیس شدهاند. شعر و داستان و خاطرههایی که در همه آنها رهبر جمهوری اسلامی، قهرمانی همهچیزدان و شکستناپذیر توصیف می شود و دشمنانش را یکی پس از دیگری مبهوت و مقهور میکند. سایر وبلاگهای بسیجیان نیز از این قاعده مستثنی نیستند، اما برای بسیاری از آنها دستور کارهای دیگری نیز تجویز شده است.
این وبلاگها را در مجموع می توان به دو گروه مجزا با دو دستور کار مشخص تقسیم کرد. گروهی که برای تبلیغات ایجابی به نفع حکومت تاسیس شدهاند و در آنها سعی میشود چهرهای قدسی از نظام جمهوری اسلامی و رهبری آن ارایه شود، و گروه دیگری که وظیفهشان اقدامهای سلبی علیه مخالفان نظام است و در آنها انواع و اقسام تهمتها و توهینهای کلامی علیه مخالفان به کار گرفته میشود.
با این وجود پروژه وبلاگ نویسی به عنوان روش مبارزه بسیج در فضای مجازی هنوز اقبال همه اعضای بلندپایه این سازمان را به دست نیاورده است. نگاهی به برخی نوشتههای بسیجیان در وبلاگهایشان این مساله را فاش میکند. برای نمونه نویسنده وبلاگ “سربازان امام سید علی خامنهای” چندی پیش در یکی از پستهایش ماجرای گفتوگوی خود با سردار بسیجی “سعید قاسمی” را بازگو کرده و گفته بود که وقتی قضیه وبلاگش را برای سردار قاسمی تعریف کرده، او عصبانی شده و گفته است که وبلاگنویسی “وظیفه بسیج خواهران است” و او باید وقت خود را برای آموزشهای عملی بگذارد!.
این وبلاگنویس البته بعد از بازگو کردن دیدگاه سردار قاسمی دست از وبلاگنویسی برنداشته، اما بههرحال این ماجرا گویای اختلافی میان اعضای ارشد بسیج در زمینه فعالیت اینترنتی اعضای آن است.
نوع دیگری از اختلاف نیز میان نیروهای بسیج در پروژه وبلاگ نویسی قابل مشاهده است که به مزایای مالی حاصل از پروژه وبلاگ نویسی مربوط میشود. این اختلاف را وبلاگ “جهاد مجازی” برملا کرده و طی نوشتهای با گلایه از عدم تخصیص بودجه به یک وبلاگ گروهی بسیجیان ادغان کرده که در پروژه وارد کردن بسیج به دنیای مجازی بودجه کلانی حیف و میل شده است.
او افشا کرده که در پروژه سازمان بسیج، سالانه ۶۰۰ میلیون تومان برای شبکههای اجتماعی، ۵۵ میلیون برای ارسال ۱۰ خبر در روز و ماهی ۷۰۰ هزار تومان برای وبلاگ نوشتن به نیروهای بسیج اختصاص مییابد. این در حالی است که گزارشها همچنان از تداوم صرف بودجههای کلان در پروژه وبلاگنویسی بسیجیان حکایت میکند و در آخرین مورد از این دست میتوان به تلاش سازمان بسیج برای وارد کردن 2 هزار نفر از طلاب حوزههای علمیه به دنیای مجازی اشاره کرد.
با این حال این تلاشها هنوز رضایت خاطر طراحان پروژه حضور بسیج در فضای مجازی را فراهم نکرده است. معاون فرهنگی بسیج چند ماه پیش با ابراز نارضایتی از عملکرد بسیج در فضای مجازی اعتراف کرد که نیروهای این سازمان درک درستی از فضای مجازی ندارند و اسماعیل احمدی مقدم، فرمانده نیروی انتظامی نیز سال گذشته خواهان حضور باز هم بیشتر افراد به گفته او “متدین” در فضای اینترنت شد. دعوت روزافزون به حضور بسیجیان در فضای وب فارسی در کنار گزارش نهادهای معتبر جهانی که ایران را یکی از اصلیترین دشمنان اینترنت معرفی میکند، سیاستهای یک بام و دو هوای حکومت برای غلبه بر فضای مجازی را فاش میسازد.
آنان از یک سو انواع تهدیدها و محدودیتهای ممکن را برای فعالان اینترنتی مستقل به کار میگیرند و از سوی دیگر تسهیلات دست و دلبازانه وسوسه انگیزی را در اختیار نیروهای حامی خود جهت ورود به دنیای مجازی ارائه میکنند. این سیاست اما تاکنون کمک چندانی به افزایش توان حکومت در تسلط بر محتوای فارسی فضای مجازی نکرده است. خصلت رام نشدنی اینترنت، استراتژی حکومت برای تشکیل ارتش وبلاگنویسهای مزد بگیر را با شکست روبرو ساخته و بعید نیست که چند صباحی دیگر بسیجیان کیبورد به دست از جنگ فرسایشی با دشمن فرضی در اینترنت خسته شده و دوباره کلتها و باتومهایشان را جایگزین کیبورد هایشان کنند...