ایران بریفینگ / محافل داخل حکومت ایران و حتی برخی حامیان دولت روحانی و همچنین منتقدان نظام جمهوری اسلامی در خارج از این کشور، از سقوط پهپاد آمریکایی توسط ایران احساس پیروزی و غرور میکنند. از سوی دیگر، بسیاری از تحلیلگران و افکارعمومی ایران بهشدت نگران واکنش آمریکا هستند و این واقعه را نه پیروزی و نفعی برای کشورشان، بلکه برگ برنده دیگری در دست دونالد ترامپ میدانند.
هر چند وی گفت که در واکنش به این «اشتباه بزرگ» قرار بوده سه نقطه در ایران هدف حمله آمریکا قرار گیرد، ولی دستور لغو آن را داده، او ضمن تشکر از ایران برای زدن پهپاد نه یک هواپیمای با سرنشین ار نیت حمله نظامی عقبنشینی نکرده و فقط آن را به زمانی خاص موکول کرده است. بنابراین، انهدام پهپاد آمریکایی توسط ایران، فرصت انتقام را به ترامپ داده و اکنون اختیار این بازی در دست اوست. سوال اساسی این است که اگر آمریکا حمله محدودی به نقاطی در ایران را انجام دهد، چه اتفاقی میافتد؟
احتمال اول اینکه، اگر ایران به حمله مذکور پاسخ دهد، به احتمال قوی، حملاتی دیگر توسط آمریکا انجام و بازی از کنترل خارج میشود. به عبارت دیگر، درصورت پاسخگویی ایران به حمله تلافیجویانه محدود آمریکا، احتمال آغاز جنگ نامحدود و بزرگ، بسیار بالاست. ابعاد و خسارت این جنگ برای منطقه، بهویژه ایران قابل پیشبینی نیست، ولی بسیاری از زیرساختهای کشور نابود خواهد شد و احتمال مرگ و آوارگی صدها هزار نفر دور از ذهن نیست.
اگر جمهوری اسلامی ایران بتواند با موشکها یا با کمک گروههای مسلح متحد خود در منطقه ضرباتی سخت به نیروهای ایالات متحده آمریکا و متحدانش وارد سازد، این امر نه تنها مانع هجوم ویرانگر این کشور نخواهد شد، که حملات سنگینتری را نیز موجب میشود. حتی احتمال ورود برخی کشورهای اروپایی مانند انگلیس نیز علیه ایران بالا میرود.
احتمال دوم، عدم واکنش تهران به حمله تلافیجویانه آمریکا در خاک ایران است که عواقب آن برای جمهوری اسلامی بسیار سخت خواهد بود، چون به وجهه هژمونیک و اقتدار دفاعی این نظام در داخل و خارج آسیب وارد میشود. شاید گفته شود که هماینک نیز هرچند وقت یک بار، اسرائیل مراکز نظامی سپاه پاسداران در سوریه بمباران میکند ولی ایران پاسخی نمیدهد.
اولا، سوریه، خاک ایران نیست و ثانیا، امکان انکار و تکذیب در چنین مواردی وجود دارد؛ ولی حمله آمریکا در خاک ایران رخ خواهد داد و انکار و تکذیب آن ممکن نیست. سکوت در مقابل چنین حملهای برای تهران بسیار سنگین است.
حرکتها و استراتژیهای پیدرپی اشتباه سیاستمداران ایرانی، موجب انزوای روزافزون اقتصادی، سیاسی و نظامی این کشور شد. ایران برای تأمین امنیت خویش به جای بازکردن عرصههای مختلف داخلی برای سرمایهگذاری خارجی و ایفای نقشی مهم و مورد قبول جامعه جهانی در صلح و ثبات خاورمیانه، به پروژههای نظامی؛ مانند تولید موشک و تولید گروههای مسلح نیابتی زیر نظر سپاه پاسداران در منطقه روی آورد.
در روزگار ما، امنیت کشورها با نیازمندی جهان به آن در زمینه اقتصاد و صلح و ثبات منطقهای، گره خورده است. بینیازشدن جهان از یک کشور، چیزی جز ناامنی برای آن به ارمغان نمیآورد. کشورها باید چنان عمل کنند که جامعه جهانی آنها را دارای نقش مهم در اقتصاد و صلح جهانی بدانند. کشورهای فاقد محصولی مهم برای جهان در این دو حوزه، امنیت ندارند. درصورت وقوع حادثه برای آنها کسی صدایشان را نیز نمیشنود.
مثال بارز، یمن است که سالها جنگ و بمباران را تجربه میکند. هر دو طرف درگیر در جنگ این کشور، متهم به جنایت جنگیاند و هزاران کودک کشته و زخمی و آواره شده اند، ولی برای جهان آنقدر مهم نبوده که به صورت جدی وارد ماجرای این کشورشود. حال یمن را با کویت مقایسه کنید که چگونه اشغال این کشور توسط عراق به رهبری صدام حسین، واکنشی جامعه جهانی را برانگیخت!
بدون تردید، امنیت ایران آن زمان به خطر افتاد که این کشور آهستهآهسته از صفحه نیازمندیهای جهان حذف شد. امروز حتی هواپیماهای مسافربری بینالمللی نیز از آسمان ایران نمیگذرند و ترجیح میدهند مسافت بیشتری را بپیمایند، ولی وارد حریم هوایی این کشور نشوند.
مسئولین ایران حتی راه عقبنشینی تاکتیکی را هم بر خود بستهاند. در چنین شرایطی برای هیچ کشوری نمیصرفد که متحد واقعی ایران شود. حال، مگر یک معجزه بتواند تهران را نجات بخشد. اگر ایران از این مخمصه به سلامت درآید، تنها راه امنیت این کشور، ورود به بازی جامعه جهانی است. ایران باید نقشی متناسب با ثروت، اهمیت و موقعیت خود در دست گیرد و جهان را به خود نیازمند کند.