ایران بریفینگ : در حالی که گرد و غبار تنش میان تهران – آنکارا در مساله تصمیم ترکیه به استقرار سپر دفاع موشکی ناتو نهایتا با دلجویی وزیر خارجه جمهوری اسلامی از ترکیه به تازگی در 14 دسامبر فروکش کرده ، تنش لفظی تهران – واشنگتن درباره بستن تنگه هرمز در اواخر همین ماه بالا گرفته است. آغاز دور جدید تنش میان دو کشور زمانی شروع شد که محمدرضا رحیمی، معاون احمدی نژاد همزمان با آغاز مانور نیروی دریای جمهوری اسلامی در تنگه هرمز اعلام کرد که که در صورت تحریم خرید نفت ایران توسط کشورهای غربی، جمهوری اسلامی جلوی عبور نفت کشورهای دیگر را از تنگه هرمز خواهد گرفت. (27 دسامبر).
اظهارات رحیمی واکنشی بود به خبری که اتحادیه اروپا در هفته های اخیر از بررسی توقف خرید نفت از ایران خبر داده بود. بنا به این خبر دیپلماتهای این اتحادیه به همراه دیپلماتهای آمریکایی، ژاپنی، کره جنوبی و بعضی کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس، در نشستی در رم به بررسی این موضوع و روش های تشدید تحریم ها علیه ایران پرداخته اند.
در کمتر از یک روز پس از اظهارات رحیمی ، سخنگوی ناوگان پنجم امریکا مستقر در بحرین گفت: «جریان آزاد جابهجایی کالا و خدمات از طریق تنگه هرمز برای رشد اقتصادی جهان و منطقه حیاتی است. هر کشوری که آزادی تردد در یک تنگه بینالمللی را تهدید کند، به طور حتم جایی در جامعه بینالملل ندارد و هیچ گونه اختلالی در این زمینه تحمل نخواهد شد.» (28 دسامبر)
واکنش بعدی از سوی سرتیپ حسین سلامی، جانشین فرمانده سپاه به اظهارات طرف امریکایی بود که گفت: «آمریکا در شأن و مقامی نیست که اجازه دهد یا نه و این را تاریخ منازعات دو کشور نشان داده است. همه اقدامات ایران از ابتدای انقلاب با وجود مخالفت های آمریکا با موفقیت انجام شده است.» (29 دسامبر)
ریشه یابی بحران
بی تردید در طی حیات 33 ساله جمهوری اسلامی ، هرگز این رژیم با چنین ابعاد فزاینده ای از انواع فشار های داخلی و خارجی رو به رو نبوده است. سال 2011 در حالی به پایان رسید که به طور موازی تحریم بانک مرکزی و تحریم خرید نفت از ایران، در دستور امریکا و اتحادیه اروپا قرار گرفته بود.
همزمان با آغاز سال 2012 از واشنگتن خبر رسید که باراک اوباما لایحه تحریم بانک مرکزی جمهوری اسلامی را امضا و ابلاغ نموده است. از یاد نبریم که تصمیم مجلس به اخراج سفیر انگلیس در تهران و متعاقب آن حمله به سفارت انگلیس نیز در پی تصمیم لندن به تحریم بانک مرکزی جمهوری اسلامی صورت گرفت. این رفتارهای هیجانی و خارج از عرف دیپلماتیک تهران ، به تعبیر سخنگوی وزات خارجه امریکا نشان از «رفتار افسار گسیخته رژیم» دارد. ویکتوریا نولاند ، سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا در واکنش به اظهارات سرتیپ حسین سلامی مبنی بر تهدید به بستن تنگه هرمز گفت: « به تازگی شاهد رفتار غیرمنطقی زیادی از ایران بوده ایم». وی تهدید ایران را نشانه موفق بودن تحریم های بین المللی اعمال شده علیه این کشور دانسته و گفت: «می توان حدس زد که ایرانی ها به تدریج نیش تحریم های بین المللی را حس می کنند و گزندگی فشارهای بین المللی، به خصوص بر صنعت نفت آنها به گونه ای است که آنها را به سوی رفتارهای افسار گسیخته سوق داده است.»(بی بی سی 29 دسامبر 2011)
استراتژی تهدید در برابر تهدیدی به عنوان «سیاست بازدارندگی» دستورالعملی بود که پیش از این توسط علی خامنه ای اعلام شده بود. وی گفته بود «ما ملتى هستيم كه هرگونه تجاوز را، بلكه هرگونه تهديد را، با استوارى و با قدرت كامل پاسخ خواهيم داد. ما ملتى نيستيم كه بنشينيم تماشا كنيم قدرتهاى پوشالی مادى كه از درون كرمخورده و موريانهخوردهاند ، ملت استوار و پولادين ايران را تهديد كنند. ما در مقابل تهديد، تهديد ميكنيم».
بستن تنگه هرمز: استراتژی بازدارندگی نظام
به اعتراف کلیه استراتژیست ها ، تنگه هرمز به دلیل آنکه گذرگاه یک سوم از نفت جهان است ، یکی از حساس ترین مناطق جهان به شمار می رود. تهدید به بستن تنگه هرمز نه صرفا تهدید امریکا و هم پیمانان او بلکه تهدید کلیه صادر کنندگان و واردکنندگان نفت این منطقه نفت خیز است.
به بیان دیگر دکترین دفاعی ایران، تهدید منافع جمعی بسیاری از صادرکنندگان و واردکنندگان نفت خلیج فارس است تا بتواند با اعمال فشار روانی بر منافع گروهی ، امریکا و متحدانش را از اندیشیدن برای قطع شاهرگ حیاتی رژیم جمهوری اسلامی (نفت) منصرف کند.
ارزیابی استراتژی بازدارندگی جمهوری اسلامی
استراتزی بازدارندگی از جمله مقولاتی بود که در دوران جنگ سرد و در زمان توانمندی اتمی امریکا و شوروی مطرح شد. توسل هر یک از دو طرف به استفاده از توان اتمی خود بی درنگ واکنش برابر و چه بسا بیشتر طرف دیگر را همراه داشت و در نتیجه هر دو طرف را از توسل به این توان مخرب باز می داشت. با این درک از توان بازدارندگی ، پرسش این است که آیا اساسا تهدید جمهوری اسلامی به بستن هرمز، اقدامی موثر و تاثیرگذار است ؟ آیا توسل به بستن هرمز، می تواند به عنوان استراتژی بازدارنده بشمار آید؟
از نظر کارشناسان نظامی ، نهایت توان جمهوری اسلامی (اگر اراده بستن هرمز را داشته باشد)، فقط در حد اختلال در عبور کشتی های حامل نفت است نه بستن آن. تردیدی نباید داشت که مبادرت رژیم به برهم زدن نظم عبور و مرور نفت خلیج فارس به عنوان گذرگاه بین المللی ، موجب خواهد شد تا ناوگان دیگرکشورها از جمله انگلیس و فرانسه به کمک ناوگان پنجم امریکا بشتابند. بسیار محتمل است که در نخستین روزهای آغاز منازعه ، تمامی توان دریایی ایران زمین گیر و نابود شود. این چنین جنگی خسارات عمده مالی و جانی را بر گرده مردم ایران تحمیل خواهد کرد.
در این میان همپیمانی کشورهای عرب خلیج فارس از جمله امارات متحده که ادعای مالکیت بر جزایر سه گانه را دارد، به احتمال قوی به تغییر رژیم حقوقی این جزایر و از دست رفتن تملک ایران بر آنها خواهد انجامید. بالاتر از این همه، پرداخت غرامت های ناشی از توسل جمهوری اسلامی به بستن تنگه هرمز نیز بر دوش کشور تحمیل خواهد شد.
بدیهی است تمامی این فروض در صورتی است که دامنه جنگ را فقط در محدوده تنگه هرمز مفروض داریم ولی اگر سپاه پاسداران با علم به توانمندی های فرا منطقه ای خود (مثلا توان موشکی یا توان حزب الله لبنان برای مداخله به نفع رژیم) بخواهد دامنه جنگ را به بیش از بستن تنگه هرمز نیز امتداد دهد، آنگاه باید خود را برای جنگی تمام عیار آماده کند.
پیش از این، قابل پیش بینی بود که موافقت ترکیه با استقرار سامانه ضد موشکی ناتو در خاک خود، تصمیمی برای مقابله با توان موشکی رژیم است. از این رو اگر تهران بخواهد دامنه جنگ را به فراتر از هرمز امتداد دهد ناگزیر باید سامانه مزبور در ترکیه را مورد هدف قرار دهد که خود آغاز جنگی با همسایه مسلمان تعبیر خواهد شد. مقامات ارشد سپاه نشان داده اند که در حد لفظ ، از تهدید ترکیه ابا نداشته اند. فرمانده نیروی هوافضای سپاه پیش تر از این اعلام کرده بود که «ما آماده هستيم در صورتی که مورد تهديد قرار بگيريم اول سپرهای موشکی «ناتو در ترکيه» را خواهيم زد و بعد به دنبال اهداف بعدی خواهيم بود. حرکت مذبوحانه وشیطانی آمريکا و رژيم صهیونیستی موجب شده است که ما تغییری در راهبرد دفاعی خودمان داشته باشيم و با دستور فرمانده معظم کل قوا در مقابل تهديد دشمنان تهديد خواهيم کرد».
نتیجه
به نظر می رسد دکترین دفاعی جمهوری اسلامی برای توسل به بستن هرمز به عنوان استراتژی بازدارنده ، این رژیم را در برابر یک بازی باخت – باخت قرار خواهد داد. سناریو های قابل فرض در این خصوص به شرح زیر می باشد:
الف) بستن هرمز: در این فرض بنا به اعلام کارشناسان نظامی اولاً توان جمهوری اسلامی در حدی نیست که بتواند تنگه را برای همیشه مسدود کند و بر فرض اینکه در توان رژیم هم باشد، واکنش سخت امریکا و متحدان غربی و عربی او را به همراه خواهد داشت. در این فرض توان دریایی جمهوری اسلامی فلج ، بنادر اقتصادی ویران و به احتمال قوی رژیم حقوقی خلیج فارس از جمله مالکیت ایران بر جزایر سه گانه تغییر خواهد کرد.
ب) توسل به جنگ تمام عیار: در این فرض جمهوری اسلامی ناگزیر برای بالا بردن هزینه طرف مقابل ، متوسل به توان موشکی خود برای حمله به پایگاه های امریکا در منطقه و همچنین حمله به اسرائیل خواهد شد. بسیار محتمل است که حزب الله لبنان نیز همگام با این اقدام، همراه تهران باشد. اما لازمه چنین فرضی این است که جمهوری اسلامی ناگزیر می شود، دامنه جنگ را به خاک ترکیه گسترش دهد. حمله به ترکیه به عنوان عضوی از اعضای ناتو، ناگزیر تهران را در برابر کلیه اعضای ناتو قرار خواهد داد.
ج) خودداری از بستن هرمز: این گزینه که در عین حال عقلانی ترین گزینه پیش روی جمهوری اسلامی است ، ناگزیر پوشالی بودن تهدیدهای سپاه و مسئولان ارشد جمهوری اسلامی را عیان خواهد کرد. جالب این است که بنا به جدیدترین اظهارات توسط سردار مسعود جزائری ، یکی از مقامات ارشد سپاه پاسداران ، «توسل به بستن تنگه هرمزموضوعی مربوط به 5 سال پیش از این است». (تهران تایمز 31 دسامبر2011 )
در این فرض گرچه ابعاد خسارت های برشمرده در فرض نخست منتفی خواهد شد ولی کشور در برابر تحریم های فلج کننده بیشتر قرار خواهد گرفت که باعث خواهد شد طرف مقابل (امریکا و متحدانش) برای توسل هرگونه اقدام برای تضعیف جمهوری اسلامی، جسورتر از گذشته شوند.
چنانچه مشاهده می شود در تمامی صور مذکور جمهوری اسلامی در برابر بازی باخت – باخت قرار خواهد گرفت.
حسین علیزاده/ اول ژانویه 2012