خبرگزاری «فارس» یازدهم فروردینماه ۹۶ در متن خبر خود نوشت: «وحدانی به حمایت از مردم مظلوم فلسطین، رقیب اسراییلی را به رسمیت نشناخت.»
اما این بار خبرگزاریهای داخلی با وسواس بیش تری کناره گیری عباس نژاد را پوشش دادند؛ مثلا سایت «شبکه خبر» از عبارت «در دور نخست کنار رفت» برای این تدبیر سیاسی – ورزشی استفاده کرد.
پس از ماجرای عجیب «علیرضا کریمی»، کشتیگیر تیم ملی امید ایران که مجبور به شکست مقابل حریف روس برای پرهیز از دیدار با کشتیگیر اسراییلی و سپس مبارزه نکردن مقابل حریف اسراییلی در گروه بازندهها شده بود، حساسیت کمیته بینالمللی المپیک روی ورزش ایران به شکلی قابلتوجه افزایش پیدا کرد. اتحادیه جهانی کشتی به دستور کمیته ملی المپیک مأموریت یافت پرونده «دخالت سیاست در ورزش ایران» را بررسی کند. تلاش های «رسول خادم»، رییس فدراسیون کشتی کشور برای تعلیق نشدن کشتی ایران و همینطور محرومیت بلندمدت کریمی نتیجه داد. اما در نهایت رییس کشتی ایران مدعی شد که نه اتحادیه جهانی کشتی و نه کمیته بینالمللی المپیک در قبال پرهیز ورزشکاران ایرانی مقابل حریفان اسراییلی مماشات نخواهند کرد.
واکنش جامعه کشتی ایران در قبال خطر تعلیق، مختصر نبود؛ رسول خادم از ریاست فدراسیون و همینطور عضویت در هیاترییسه فدراسیون کشتی استعفا داد. جمعی از قهرمانان کشتی ایران هم در نامهای خطاب به «علی خامنه ای»، رهبر جمهوری اسلامی، از او خواستند در قبال رقابت با ورزشکاران اسراییلی، موضعی جدید اتخاذ شود. هرچند که در نهایت سردار «داود آذرنوش»، رییس بسیج ورزش کشور گفت: «مبارزه با ورزشکاران اسراییل در هر رشته ورزشی منتفی بوده و خط قرمز نظام است.»
بیم و نگرانی فقط مختص کشتی نیست. طی دو دهه اخیر، «جودو» بدل به ورزش اول کشور اسراییل شده است. تمامی نیروهای نظامی اسراییلی باید به بالاترین درجه این رشته ورزشی برسند و حتی تعدادی از ملی پوشان این کشور هم عضو ارتش اسراییل هستند. در ده سال اخیر، جودوکاران اسراییلی تقریباً در اغلب رقابتهای جهانی روی سکوی قهرمانی ایستاده اند. البته سهم جودو ایران هم از حذفهای زودهنگام به دلیل آن چه «حمایت از مردم فلسطین» خوانده میشود، کم تعداد نبوده است.
برای اطلاعات بیشتر می توانید صفحه تلگرامی ما را عضو شوید
یک نفر در فدراسیون جودو ایران پیش از اعزام تیم ملی به رقابتهای جایزه بزرگ گرجستان، به ملی پوشان کشور یک وعده و یک اولتیماتوم داده بود. وعدهاش برای آسودگی خاطر جودوکاران بود: «اگر با اسراییلیها روبه رو شدید، بدون ترس از محرومیت کنار بکشید.»
اما تهدیدش به امکان ماندن و پناهندگی احتمالی یکی از ورزشکاران در گرجستان برمی گشت. سال ۹۶، «محمد ورشونژاد» همراه تیم ملی جودو ایران به هلند رفت اما هرگز برنگشت.
وعدهها را سردار «محمد درخشان»، از فرماندهان سابق لجستیک سپاه پاسداران به ملی پوشان جودو ایران داد. او چهارم مهرماه سال ۹۵ با حمایت ویژه وزارت ورزش و جوانان، جای «محمدعلی رستگار» را در اتاق ریاست فدراسیون جودو گرفت. رستگار سردار نبود، دکتر بود. دکترای اقتصادش را از ایتالیا گرفت و به خانه برگشت؛ هم به ایران (زادگاهش) و هم به فدراسیون جودو که سالها جزیی از خانواده ملی پوشان آن بود. اما یک دشمن ویژه داشت؛ «آرش میراسماعیلی».
آرش میراسماعیلی، ملی پوش و قهرمان جودو ایران بود. در المپیک آتن، پرچمدار کاروان ورزشی ایران شد اما در اولین قرعه، به حریف اسراییلی خورد و از رقابت سر باز زد. او تنها ورزشکار ایرانی نیست که از رقابت با حریف اسراییلی پرهیز کرده اما بیش از تمام ورزشکاران ایرانی از این آمیختگی سیاست به ورزش منتفع شده است.
آرش در بازگشت به فرودگاه مهرآباد، مورد استقبال «غلامعلی حداد عادل»، رییس وقت مجلس شورای اسلامی و جمعی از نمایندگان مجلس قرار گرفت. رهبر ایران در دیدار با ورزشکاران، با تجلیل از میراسماعیلی گفت: «در این قضیه جوسازی فراوانی شد تا این اقدام محکوم شود ولی این جوان مؤمن ایرانی توانست آن ها را در انفعال و در مقابل عمل انجام شده قرار دهد.»
«سیدمحمد خاتمی»، رییس جمهوری وقت نیز مبلغی معادل ۱۲۵ هزار دلار امریکا جایزه نقدی به او پرداخت کرد. از سویی دیگر، «محمدباقر قالیباف»، شهردار تهران در سال ۹۱ مجموعهای در بزرگراه «رسالت»، حد فاصل میدان رسالت و پل «سیدخندان» (محله «مجیدیه») را به نام آرش میراسماعیلی نام نهاد و این اقدام را جهت تشکر از مردی عنوان کرد که در حمایت از مردم فلسطین، با حریف اسراییلی مبارزه نکرده است.
پس از آن، آرش به جزیی از بدنه تصمیمگیری و مدیریتی فدراسیون جودو ایران بدل شد. در تمامی ادوار، در نقش مربی، سرپرست، دبیر یا نایبرییس، همراه تیم ملی و فدراسیون جودو ایران بود تا این که روز سیزدهم دی ماه سال ۹۱ کنفدراسیون آسیا پرونده فساد او را باز کرد.
مسوولان فدراسیون ازبکستان مدعی شدند که میراسماعیلی در آخرین مرحله از رقابتهای کسب سهمیه المپیک، به جودوکار ازبکستانی پیشنهاد رشوه ۱۰ هزار دلاری داده است تا بازی خود را مقابل حریف ایرانی خود واگذار کند. موضوع ادعای آن ها تا جایی پیش رفت که اتحادیه جودوی آسیا، فدراسیون ایران را بهصورت موقت تعلیق کرد. آرش آن روزها نایبرییس فدراسیون جودو و سرپرست تیم ملی بود.
سردار درخشان اجازه نداد پرونده میراسماعیلی در فدراسیون جهانی جودو بررسی شود. اگر حکم از سوی این فدراسیون صادر میشد، او باید با جودو خداحافظی میکرد. سردار درخشان با میراسماعیلی معامله سادهای کرد؛ محرومیتش را از جودو به یک رشته زیرمجموعه تقلیل داد، در عوض باید سایهاش را از سر فدراسیون برمیداشت.
سردار درخشان برای فدراسیون ایران نقشههایش را از قبل کشیده بود. رستگار و میراسماعیلی در یک جنگ مغلوبه، خودزنی کردند. دکتر رستگار به بانک مرکزی رفت، میراسماعیلی هم در انتخابات فدراسیون جودو به صورتنمایشی شرکت کرد تا درخشان پیروز شود. پیش از انتخابات، وزارت ورزش و جوانان باید برای سردار درخشان شرایط بازگشت را فراهم میکرد. او بازنشسته سپاه پاسداران بود و طبق قانون نمیتوانست در فدراسیونهای ورزشی، پست ریاستی داشته باشد.
قدرتهای جهانی تقریباً در آسیا متمرکز شدهاند؛ ژاپن، کره جنوبی، مغولستان، ازبکستان و قزاقها. فقط اسراییل و امریکا در این قاره نیستند. اما بخش عمدهای از قدرت کنفدراسیون و فدراسیون جهانی در دست یک سردار ایرانی است؛ مردی که پیش از مسابقات جهانی گرجستان، به ورزشکاران ایرانی گفته بود با خیال راحت از رقابت مقابل حریفان اسراییلی انصراف بدهند، هیچ حکمی علیه آن ها صادر نخواهد شد.
درخشان شاید در فدراسیون جهانی جودو صاحب همان نفوذی است که رسول خادم در اتحادیه جهانی کشتی داشت. خادم به این درک رسید که فشار اصلی از سوی کمیته بینالمللی المپیک وارد میشود، نه اتحادیه جهانی کشتی. آیا درخشان میتواند مقابل فشار کمیته بین المللی المپیک برای بررسی سیاست زدگی ورزش ایران هم ایستادگی کند؟
تفاوت دیگر خادم و درخشان البته در نوع نگاه آن ها به آینده ورزش ایران است. خادم چون تیرگی این افق را دید، استعفا داد و رفت. درخشان آمده و تحریک به عدم مبارزه میکند.