انقلاب ۵۷ ایران و وقایع پس از آن مصداق عینی این جمله است که انقلاب فرزندان خود را میخورد. با این تفاوت که در ایران، انقلاب نه تنها فرزندان خود که فرزندان فرزندان انقلاب را نیز میبلعد.
قتل و کشتار زندانیان سیاسی در دهه ۶۰، پاکسازی حکومت از نیروهای دخیل در انقلاب که نگاهی انتقادی به برخی از مسائل داشتند و قتلهای زنجیرهای دهه ۷۰ تنها بخشی از پروژه حذف در سالهای بعد از انقلاب بود. در این میان اگر چه کشتارهای دهه ۶۰ و حذف منتقدین از ساختار حکومت، به خاطر فضای غالب در آن سالها چندان به چشم نیامد، اما قتلهای زنجیرهای دگر اندیشان در سالهای پایانی دهه ۷۰ خورشیدی، نه تنها پنهان نماند بلکه گره از معماهای بسیاری در ایران گشود.
هنگامی که دولت خاتمی در اطلاعیهای، قتل روشنفکران و فعالان سیاسی دگر اندیش را متوجه وزارت اطلاعات کرد، عمادالدین باقی که از روزنامه نگاران پیگیر قتلهای زنجیرهای بود، در جمع دانشجویان دانشگاه اصفهان، اعلام کرد: عوامل قتلهای زنجیرهای به کشتن سید احمد خمینی هم اعتراف کردهاند. اگر چه این اظهارات بلافاصله از سوی، نیازی، رئیس دادگاه نیرویهای مسلح تکذیب شد، اما سید حسن خمینی، فرزند سید احمد، در نامهای به عماد الدین باقی، این اظهارات را تائید کرد.
چند سال پس از آن واقعه، انتشار یک برگ از بازجوییهای سعید امامی نشان میداد که گفتههای باقی، مستند بوده است. متهم شماره یک قتلهای زنجیرهای که در زندان با داروی نظافت، خودکشی کرد، در پاسخ به سوال دادگاه در باره اینکه از چه کسی حکم قتل داریوش و پروانه فروهر را دریافت کردهاند، با نام بردن از مصباح یزدی، محسنی اژهای، خوشوقت و فلاحیان گفته است: «وقتی باخبر شدیم که حاج احمد آقا در جلسات خصوصی به مسئولان نظام و حتی به ولایت امر اهانت میکند. آنرا ارجاع دادیم و بلافاصله دستور آمد که همه رفت و آمدهای ایشان را زیر نظر بگیرید و از مکالمات و ملاقاتهای ایشان نوار تهیه کنید. ما هم بمدت یکسال همین کار را کردیم. متأسفانه حاج احمد آقا به راه یک طرفه بدی وارد شده بود که برگشت نداشت. وقتی دستور حذف حاج احمد آقا را آقای فلاحیان به من ابلاغ کرد مضطرب شدم و حتی به تردید فرو رفتم. دو روز بعد همراه با آقای فلاحیان به دیدار آیتالله مصباح رفتیم، آقایان محسنی اژهای و بادامچیان هم آنجا بودند البته بعدا» حاج آقا خوشوقت هم از بیت آمدند آنجا و نظر جمع بر این بود که نباید به کسانی که با ولی امر مسلمین خصومت میکنند، رحم کرد.»
نقشهای دوگانه سید احمد خمینی
از سید احمد خمینی به عنوان نزدیکترین فرد به آیت الله خمینی نام برده میشود. حتی گفته میشود او در برخی از امور به جای پدر تصمیم گرفته و نامه نوشته است. اگر چه برخی از نزدیکان به بیت آیت الله خمینی در سالهای گذشته تلاش کردهاند تا سید احمد خمینی را به عنوان یک نیروی نزدیک به محذوفان انقلاب در سالهای بعد جلوه دهند اما انتشار جزوه انتقاد از خود که مجموعه پرسش و پاسخهای سعید منتظری با آیت الله منتظری است، بخشی از نقش سید احمد در سالهای بعد از انقلاب را نمایان کرده است.
آیت الله منتظری در پاسخ به سوالی در باره نقش اسداله لاجوردی و دستگاه قضایی در خشونتهای دهه نخست انقلاب میگوید: «امام در صدد برکناری آقای لاجوردی بودند، که ناگهان حاج احمد آقا با گریه و ناراحتی به امام میگوید که اگر آقای لاجوردی بروند، منافقین دوباره جان میگیرند و تجدید نیرو میکنند…. احمد آقا به این ترتیب امام را از عزل لاجوردی منصرف میکند…. این مورد و موارد دیگر به خوبی نشان میدهد که آقای لاجوردی تحت امر بیت امام و احمد آقا بوده است…» (انتقاد از خود، پرسش ششم ۹۲و ۹۳)
آیت الله منتظری در بخش دیگری از این پرسش و پاسخ به سانسور گزارش آقای فهیم که به عنوان نماینده امام در اوین مسوول تهیه گزارش بوده اشاره میکند و مینویسد: جریانهای حاکم بر اوین با احمد آقا مرتبط بودند… (همان صفحه ۹۵)
سید احمد خمینی آن گونه که نامه انتشار یافته او در سالهای گذشته نشان میدهد، در حذف آیت الله منتظری هم نقش پر رنگی داشته است. تفاوت دو نامه آیت الله خمینی به آیت الله منتظری ، سبب بروز این شایعه شد که نامه دوم از کانال سید احمد منتشر شده است.
او همچنین نسبت به عملکرد نهضت آزادی و جبهه ملی نیز انتقادهایی داشت و آنها را علنی کرد. به باور او، نهضت آزادی به دنبال کاستن از اعتماد مردم به آیت الله خمینی بوده است. علیرغم اینکه به باور همگان اعضای نهضت آزادی ایران از دیندارترین افراد بودند؛ سید احمد خمینی آنها را افراد بیدینی که در قالب دینداری به اسلام ضربه میزنند، توصیف کرده بود.
چند سال پس از درگذشت سید احمد خمینی، خبرگزاری فارس با انتشار مطلبی تحت عنوان، رنجنامه سید احمد خطاب به آقای منتظری، بخشی از اعتراضهای فرزند آیت الله خمینی به قائم مقام رهبری را افشاء کرد. در بخشی از این متن، از آیت الله منتظری به عنوان فردی گرفتار آمده در چنگال نهضت آزادی و منافقین یاد شده که امام دیگر تحمل کارهای او را نداشته است.
با این حال، سید احمد خمینی پس از درگذشت آیت الله خمینی، هیچگاه به دیدار آیت الله منتظری که خود نوشته بود، روزگاری از مریدان او بوده است، نرفت و فرصت این را نیافت تا در سالهای بعد که روزگار آیت الله از سوی حکومت سختتر شد، نشان دهد که تا چه حد به گفتههای خود پایبند است و یا راه تجدید نظر در پیش میگیرد.
مرگ مشکوک
هفته نامه امید، در آخرین شماره انتشار خود در سال ۷۳، متن سخنرانی از سید احمد خمینی منتشر کرد که بخشهای زیادی از آن انتقاد از وضعیت موجود در کشور بود. او گفته بود: الان داخل شانزدهمین سال از عمر انقلاب اسلامی هستیم و هنوز بعضی از مسئولین، حتی مسئولین نهادهایی که پس از انقلاب تاسیس شدهاند، مشکلات مدیریتی و مسایل خود را به گردن رژیم گذشته میاندازند و ندانم کاریهای خود را ناشی از مشکلات بجا مانده از رژیم طاغوت میدانند. ایضا بعضیها همه نقاط ضعف و بیکفایتی خود را با هیاهو به گردن استکبار جهانی و آمریکا انداخته و از زیر بار مسئولیت شانه خالی میکنند. ……. مشکلات و مسایل ما به کارشکنی آمریکا و ضدیت صهیونیستها برمی گردد شکی نیست اما گسترش فساد اداری و رشوه خواری در ادارات و موسسات دولتی به خودمان بر میگردد. اتخاذ تصمیمات نابخردانه درباره ذخایر ارزی مملکت توسط خودمان بوده است.
امید جوان به نقل از سید احمد خمینی نوشت: آیا آمریکا به ما گفت که دور دنیا راه بیفتیم و از هر کشور و دولتی که سر راهمان بود چند صد میلیون و چندین میلیارد دلار وام بگیریم و مملکت را زیر بار استقراض خارجی ببریم؟ … یک مدت ایام ماه عسل بود، آقایان از دردسر جنگ فراغت یافته و پولهای موجود را هزینه میکردند. دوستان انقلاب و نظام مرتبا حرص میخوردند و مضرات دریافت وامهای سنگین خارجی را گوشزد میکردند اما آقایان در مصاحبههای خود دریافت هرگونه وجهی را از کشورهای خارجی تکذیب کرده و با قاطعیت میگفتند ما هیچگونه بدهی خارجی نداریم.
چند روز پس از انتشار این سخنرانی، ناگهان خبر رسید، سید احمد خمینی در گذشته است. همین متن کافی بود تا گمانه زنیها در باره علت مرگ مشکوک فرزند رهبر انقلاب آغاز شود. اگر چه منابع دولتی علت مرگ او را سکته قلبی اعلام کردند، اما عمادالدین باقی، چند سال بعد، مدعی شد که او نیز قربانی قتلهای زنجیرهای شده است. دکتر جمشید پرتوی، متخصص قلب و پزشک سیداحمد خمینی نیز در ۱۰ دی ۱۳۷۷ در تهران و در منزل مسکونیاش کشته شد تا گرههای کور این پرونده بیشتر شود.
خاطرات انتشار نیافته در حکم جعبه سیاه
خرداد ماه سال گذشته، هنگامی که سخنرانی سید حسن خمینی در سالروز درگذشت آیت الله خمینی ناتمام ماند، مهدی کروبی در نامهای به سید حسن خمینی، وعده داد تا در باره جفایی که بر پدرش رفته است، افشاگری کند. او خطاب به فرزند سید احمد، نوشت: امروز مروج و مفسر خط امام کسانی شدهاند که در برابر امام صف بندی کرده بودند و یاور شرکاء در قتلهای زنجیرهای بودند.
مهدی کروبی که ارتباط نزدیکی با سید احمد خمینی داشته است، اعلام کرد که وصیت نامه سید احمد، به طور کامل منتشر نشده و هشدار داد: چنانچه نیروهای خبیث پشت پرده از تکرار این گستاخیها پرهیز و خودداری نکنند، جفاها، ستمها و فشارهایی را که به مرحوم حاج سید احمد آقا وارد کردند همچنین افراد و اشخاصی که برای تحقیر و توهین به فرزندان آن عزیز سفر کرده وصیت دست کاری شده منتشر میکنند از حوادثی که بر او رفت برای ملت شریف ایران و همچنین آیندگان روشنگری خواهیم کرد تا عدم صداقت آنها برای مردم ثابت شده و بیشتر بدانند که برای آقایان همه چیز ابزاری است.
حال ۱۷ سال از درگذشت سید احمد خمینی گذشته است و نسل اول انقلابیون، حضور کمرنگی در قدرت دارند. هاشمی رفسنجانی تنها بازمانده نخستین تیم مدیریتی پس از انقلاب است که حضورش در قدرت به صورت کنترل شده ادامه دارد و نیروهایی که به خط امام یا چپ اسلامی شهره بودند، از بدنه مدیریتی جمهوری اسلامی حذف شدهاند.
آن گونه که مهدی کروبی خرداد سال قبل نوشته بود، این حذف به دست نیروهایی صورت گرفته که در حذف سید احمد خمینی نیز دست داشتهاند. حال نه سید احمد خمینی هست تا پرده از خاطرات آن روزها بردارد و بخش دیگری از زوایای پنهان قدرت در جمهوری اسلامی را روشن کند و نه ارادهای از سوی دستگاه حکومتی برای روشنتر شدن ابعاد پنهان مرگ سید احمد خمینی وجود دارد. اما شاید انتشار بخشهای منتشر نشدهای از وصیت نامه او که مهدی کروبی گفته است زیر فشار حاکمیت، اجازه انتشار نیافته است، بتواند گره از معمای ۱۷ ساله بگشاید.
منبع:جرس