حزب کارگزاران سازندگی و برادران جهانگیری ارتباط تنگاتنگی با سپاه پاسداران و قاسم سلیمانی دارند

سه دهه از جنگ گذشته و دولت امروز در کنترل یک حزب خاص است و این‌ها برندگان اصلی اقتصاد کشور در سه دهه گذشته بوده‌اند، حتی تغییرات در بانک مرکزی هم نمی‌تواند اصلاحی ایجاد کند چراکه این تغییرات در جهت شنیدن صدای طبقات پایین و متوسط جامعه نبوده زیراکسی از منافع آن‌ها حمایت نمی‌کند، مگر اینکه به‌صورت انفجارهای اجتماعی بخواهند واکنشی نشان دهند.

راغفر اقتصاددان در گفتگو با روزنامه جهان صنعت می‌گوید: «طبقات متوسط نمی‌توانند قدرت خریدشان را متناسب با شتاب‌های بزرگ تورمی افزایش دهند، چراکه معمولاً دستمزد ثابتی دارند. از سوی دیگر تعدیل دستمزدها هم با نرخ‌های تورم وحشتناک موجود متناسب نیست، بنابراین قدرت خرید این طبقات پایین می‌آید و حتی پس‌اندازهایشان را از دست می‌دهند ، متأسفانه حلقه‌های مافیایی در رده‌های بالای حکومتی قرار دارند» هم‌زمان اسحاق جهانگیری معاون اول حسن روحانی که در بالاترین رده‌های حکومتی نشسته نیز می‌گوید «متأسفانه فساد به برخی از مسئولان بالایی کشور رسیده است ،جهانگیری تأکید کرده معضل فساد یکی از دغدغه‌های عمومی کشور است و در دوره‌ای که می‌شد و باید جلوی فساد را می‌گرفتند، نگرفتند و برخی مسئولین کشور را به فساد آلوده کردند.

وی اتفاقاً این را هم گفته که اگر با فساد و مسئولینی که دامن جمهوری اسلامی را به فساد آلوده کردند به‌موقع برخورد می‌شد، امروز مبارزه با فساد به دغدغه عمومی ملت تبدیل نشده بود و همچنین «بسیاری از کسانی که امروز مدعی و طلبکار شده‌اند، زمانی که به دوره مسئولیت‌های آن‌ها نگاه می‌کنیم، مشاهده می‌کنیم که بیشترین فسادها در آن دوران اتفاق افتاده است.

اسحاق جهانگیری در حالی از فساد  سیستم وار در جمهوری اسلامی می‌گوید که خود دریکی از مافیایی‌ترین حلقه‌های فساد جمهوری اسلامی حضور دارد.

خانواده اسحاق جهانگیری در کنار دیگر خانواده‌های مافیایی رژیم مانند لاریجانی‌ها، رفسنجانی‌ها، خامنه‌ای‌ها، خمینی‌ها، روحانی (فریدون) ها و امثال علم‌الهدی و قالیباف و نعمت‌زاده و… «مادر فسادها» هستند. 

ابراهیم جهانگیری برادر بزرگ‌تر اسحاق در دولت اصلاحات معاون اداره کل آموزش‌وپرورش کرمان بود و در زمان دولت‌های نهم و دهم بازنشسته شد اما چند ماه پس از ریاست‌جمهوری حسن روحانی و حتی پیش از معرفی استاندار جدید، مدیرکل آموزش‌وپرورش کرمان شد.

مهدی جهانگیری برادر کوچک این خانواده در دورانی که اسفندیار رحیم‌مشایی بر سازمان میراث فرهنگی و گردشگری ریاست می‌کرد، پُست «معاونت سرمایه‌گذاری» این سازمان را بر عهده داشت.

روزنامه شرق آبان سال ۱۳۹۶ در مورد ترقی اقتصادی مهدی جهانگیری می‌نویسد: در جریان مراسم افتتاح همایش «فرصت‌های سرمایه‌گذاری در صنعت گردشگری ایران» بود که ۱۲ خانم بالباس محلی، دف‌زنان بر روی سن ظاهر شدند و درحالی‌که قرآن را در سینی گذاشته بودند آن را به قاری تحویل دادند. این نمایش با اعتراض دو نفر از مراجع همراه شد و درنهایت مهدی جهانگیری را در آبان ماه سال ۸۷ مجبور به استعفا از سمت خود کرد.

استعفایی که شروع ترقی اقتصادی او بود. او پس از استعفا، گروه مالی گردشگری را ایجاد و پس‌ازآن شرکت خصوصی «سمگا» (سرمایه‌گذاری میراث فرهنگی و گردشگری ایران) را تأسیس کرد و توانست زیرمجموعه‌های فراوانی برای آن ایجاد کند، زیرمجموعه‌هایی مانند بانک گردشگری، شرکت سرمایه‌گذاری میراث فرهنگی و گردشگری ایران (سمگا)، مجتمع فولاد صنعت بناب، شرکت سرمایه‌گذاری نگین، هلدینگ صنایع و معادن ماهان، توسعه امید افق گردشگری، شرکت افق گردشگری ایرانیان، مرکز آموزشی علمی کاربردی کاراد، شرکت باشگاه گردشگری ایرانیان، شرکت کارت گردشگری پارس، شرکت توسعه فناوری اطلاعات گردشگری ایران، شرکت توسعه مجتمع‌های خدماتی و رفاهی پارس زیگورات، شرکت توسعه گردشگری آریا زیگورات و تجارت بین‌الملل هم‌وطن آریا.

مهدی جهانگیری مهرماه سال ۱۳۹۶ به اتهام فساد اقتصادی بازداشت شد و برای آزادی او «شش هزار میلیارد تومان» وثیقه تعیین کردند (دو برابر رقمی که محمود خاوری اختلاس کرد و به کانادا گریخت) اما مدتی بعد وب‌سایت امنیتی مشرق نیوز خبر داد که او با «لابی‌های سنگین» وثیقه خود را به هزار میلیارد تومان کاهش داد.

یک روز بعد از بازداشت مهدی، اسحاق در صفحه اینستاگرام خود نوشت: «اطلاع دقیقی از دلیل، چگونگی دستگیری، اتهام، ضابط و شاکی برادرم ندارم، البته وی هیچ‌گونه مسئولیت و فعالیت دولتی ندارد. مسئله قابل پیش‌بینی بود و باید صبر کرد. امیدوارم سوءاستفاده سیاسی نباشد و عدالت، مبارزه با فساد و حاکمیت قانون برای همه یکسان اجرا شود.»

عبدالله ناصری فعال سیاسی اصلاح‌طلب و از نزدیکان خاتمی برای اعلام خبر بسته شدن پرونده «پارلمان اصلاح‌طلبان» اخیراً در مصاحبه‌ای تأکید کرد بار مالی اصلاحات ازجمله فعالیت‌های ستادی و انتخاباتی به دوش حزب کارگزاران و اتحاد است و دوستان باید این واقعیت را بپذیرند که به میزان تأثیرگذاری که دارند از ظرفیت درون شورای عالی سیاست‌گذاری برخوردار باشند.

در میان احزاب فعال در ایران هیچ حزبی به‌اندازه کارگزارانی‌ها به سپاه نزدیک نیست و هیچ‌کدام به‌اندازهٔ آن‌ها پول به جیب نزده و نمی‌زند. اتفاقاً روابط آن‌ها نه‌تنها سازمانی بلکه ریشه‌های محلی نیز دارد.

اعتماد سپاه به حزب کارگزاران تا آن حد زیاد است که مأموریت‌های نظامی نیروهای قدس سپاه در سوریه و عراق را به ایرلاین تجاری ماهان سپردند. حسین مرعشی (پسرعموی عفت مرعشی همسر اکبر هاشمی رفسنجانی) از مالکین هواپیمایی ماهان است. مرعشی متولد کرمان و عضو حزب کارگزاران است همان حزبی که اسحاق جهانگیری هم عضو آن است.

اسحاق متولد هرمزگان است اما بزرگ شده‏‌ی استان کرمان و حضور او در لایه‌های مدیریتی نظام از سال ۱۳۵۸ آغاز شد وقتی به‌عنوان مسئول جهاد سازندگی شهرستان جیرفت کرمان مشغول به کار شد و سال ۱۳۶۳ در جهاد کشاورزی فعالیت کرد تا اینکه در دومین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی توانست به نمایندگی از شهر جیرفت وارد مجلس شود. او در سومین دوره مجلس شورای اسلامی بار دیگر به‌عنوان نماینده جیرفت به مجلس راه یافت.

در همان دورانی که اسحاق جهانگیری وارد جهاد کرمان شده بود، قاسم سلیمانی هم به عضویت سپاه کرمان درآمد و چند سال بعد فرمانده پادگان قدس سپاه در همین شهر شد و نزدیکی این دو نفر نیز از همین دوران آغاز شد.

سلیمانی در سال ۵۹ که جنگ ایران و عراق شروع شد، چند گردان را در سپاه کرمان آموزش داد و به جبهه‌های جنوب فرستاد و با پایان جنگ فرمانده لشکر ۴۱ ثارالله کرمان شد و در سال ۷۹ با حکمی از سوی خامنه‌ای به‌عنوان فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران منصوب گشت.

در همان دورانی که اسحاق جهانگیری وارد جهاد کرمان شده بود، قاسم سلیمانی هم به عضویت سپاه کرمان درآمد و چند سال بعد فرمانده پادگان قدس سپاه در همین شهر شد و نزدیکی این دو نفر نیز از همین دوران آغاز شد.

سلیمانی در سال ۵۹ که جنگ ایران و عراق شروع شد، چند گردان را در سپاه کرمان آموزش داد و به جبهه‌های جنوب فرستاد و با پایان جنگ فرمانده لشکر ۴۱ ثارالله کرمان شد و در سال ۷۹ با حکمی از سوی خامنه‌ای به‌عنوان فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران منصوب گشت.

ریشه روابط و وابستگی‌های متقابل کارگزاران و سپاه قدس در کجاست؟ یک ایرلاین بزرگ تجاری که ده‌ها پرواز داخلی و بین‌المللی دارد در قبال دریافت چه امتیازاتی حاضر است ریسک کند و مأموریت‌های مخفی نظامی برای حمل سلاح و نیرو به سوریه را انجام دهد؟ چه کسی توانسته مدیران و مالکان ارشد ماهان را راضی کند؟ فرمانده سپاه قدس قاسم سلیمانی! او نیز متولد کرمان است اما برای فهم بهتر این ارتباط باید یک موسسه خیریه را شناخت:

موسسه خیریه مولی‌الموحدین علی ابن ابیطالب استان کرمان در سال ۱۳۶۶ در اداره ثبت کرمان به ثبت رسیده است. اعضای هیئت مؤسس این مؤسسه مرکب از سید یحیی جعفری (امام‌جمعه وقت کرمان) و سید حسین مرعشی (استاندار وقت کرمان) و قاسم سلیمانی (فرمانده وقت لشکر ۴۱ ثارالله استان کرمان) هستند.

مؤسسه خیریه مولی‌الموحدین خود را یک مؤسسه خیریه توسعه‌گرا اعلام کرده است که در پروژه‌های مختلفی سرمایه‌گذاری می‌کند. ایجاد منطقه ویژه اقتصادی ارگ جدید، منطقه ویژه اقتصادی سیرجان، هواپیمایی ماهان ایر، کارخانجات مدرن قطعات خودرو، احداث فرودگاه، ایجاد هتل‌ها و مراکز خدماتی، رفاهی و ورزشی ازجمله سرمایه‌گذاری‌های مؤسسه خیریه مولی‌الموحدین کرمان است.

در حال حاضر ۱۰۰% سهام ماهان ایر و ۵۰% سهام کرمان خودرو در کنترل این مجموعه بوده و ۲۰ هزار نفر تحت استخدام این مؤسسه هستند.

اسحاق جهانگیری دریکی از مصاحبه‎های خود چنین می‌گوید: «زمانی که مسئول جهاد کرمان بودم، مسئولیت جنگ جهاد را بر عهده داشتم و مدام باید به جبهه می‌رفتم. مادرم نگرانم بود که پس از یعقوب و محمد من هم به شهادت برسم؛ اما پدرم تحمل بیشتری داشت. برادر عزیزم حاج قاسم سلیمانی چند بار به من گفت خانواده شما به‌اندازه کافی داغدار شده است و شما دیگر نباید در جنگ شرکت کنید.»

یعقوب و محمد جهانگیری زمانی عضو گردان سپاه کرمان شدند که قاسم سلیمانی پله‌های ترقی را همان‌جا طی می‌کرد.

جعفری دولت‌آبادی دادستان کل تهران، ۲۰ اسفند ۹۵، خبر از آزادی مهدی جهانگیری داد. هم‌زمان وب‌سایت رجانیوز نزدیک به دستگاه‌های امنیتی از قول سردار ابوحمزه فرمانده سپاه ثارالله استان کرمان نوشت که مهدی جهانگیری به اتهام اخلال در مسائل مالی کشور، کسب درآمد نامشروع و خروج ارز از کشور دستگیرشده بود. بازداشت مهدی و تبعات آن برای خانوادهٔ فاسد جهانگیری که دستشان رو شده بود بسیار گران تمام شد.

کارگزارانی‌ها و سپاه سه دهه است که زیر سایه شبکه‌ای که علی‌اکبر هاشمی رفسنجانی مؤسس آن است به هم نان قرض می‌دهند و مردم و مملکت را می‌چاپند. آن‌ها در چنین روابط پیچیدهٔ مبتنی بر تعلقات عقیدتی و اقتصادی و محلی به‌صورت کاملاً تبهکارانه حیات مافیایی دارند. چه کسی این قدرت را دارد که با لابی‌گری وثیقه شش هزارمیلیاردی را به هزار میلیارد کاهش دهد؟! مبارزهٔ ادعایی رژیم با فساد اقتصادی درحالی‌که شبکه‌های آن چنین فاسد و انگلی در تاروپود حکومت تنیده است تا چه اندازه عملی است؟! آیا فاسدان می‌خواهند و می‌توانند با فسادی که پایه‌های قدرت آن‌ها را تشکیل می‌دهد مبارزه کنند؟