هفته قبل خبری منتشر شد بر این مبنا که انبار مهمات حزب الله در جنوب لبنان منفجر شده است. همانطور که یکی از مقامات اسراییلی به کنایه اشاره کرده است، این اتفاق که آخرین مورد از اتفاقات اسرارآمیز در مناطق تحت کنترل حزب الله است حاکی از ضعف امنیتی و حفاظتی پیرامون انبوه موشک ها و تسلیحات مورد نظر است. با قطع ارتباط زمینی حزب الله به دلیل شورش هایی که از ۲۲ ماه قبل در سوریهعلیه بشار اسد اتفاق افتاده و کنترل مسیر آبی توسط اسراییل، موجودی تسلیحات حزب الله به طور منظم کاهش یافته است. با این وجود مهمات جنگی حماس یکی دیگر از نیروهای شبه نظامی ایران افزایش می یابد. جنگ چند روزه ماه قبل ارتش اسراییل علیه حماس در غزه موشک های ایرانی از جمله فجر ۵ را هدف قرار داد و طی چند ساعت اولیه حمله تقریباً کل این موشک ها نابود شد. این موشک ها می توانند تل آویو و نقاط دیگری را در شمال اسراییل مورد اصابت قرار دهند. در عین حال حماس بازسازی تسلیحاتی خود را آغاز کرده و معلوم نیست که آیا اسراییل و دولت مصر به حاکمیت اخوان المسلمین که ظاهراً می توانند شبکه تونل های زیر زمینی صحرای سینا که حماس از طریق آنها تسلیحات دریافت می کند را کنترل کنند تا چه حد در این زمینه موفق عمل کنند.
جنگ بعدی اسراییل با حماس – افزایش تنش ها تقریباً اجتناب ناپذیر است – می تواند هم سلاح های ایرانی که از طریق سودان قاچاق شده و هم سلاح های با مقیاس کوچکتر با کیفیت NATO و همینطور موشک اندازهایی که توسط افراد به هوا پرتاب می شوند را شامل شود. این تسلیحات عمدتاً از طریق لیبی بعد از قذافی به دست حماس می رسد.
عملیات نظامی اسراییل فرماندهان اصلی حماس از جمله مهمترین آنها احمد الجباری فرمانده گروه عملیات نظامی حماس را هدف قرار داد. جباری سه سال قبل جانشین محمود المبحوح شده بود. محمود المبحوح سه سال قبل در یکی از اتاق های هتلی در دبی طی عملیاتی که معمولاً به اسراییل نسبت داده می شود، ترور شد.
مایکل راس یکی از افسران عملیاتی سابق موساد می کوید: دبی در واقع کازابلانکای خاورمیانه است و در آن همه نوع فعالیت های در سایه مانند پولشویی و خرید و فروش اسلحه انجام می شود. مقامات امارات متحده عربی تمامی عملیات موساد برای ترور مبحوح را به صورت ویدیویی در اختیار داشتند اما آنچه را که به آن اذعان نکردند ملاقات مبحوح با یک بانکدار و پس از آن ملاقات با فرد مورد تماس خود از سپاه پاسداران ایران بوده است. طبق نظر راس چمدان دستی مبحوح گنجینه ای از اطلاعات مربوط به تجهیزات نظامی که توسط ایران در اختیار حماس قرار داده شده و همچنین عملیات لجستیکی انتقال آنها به غزه را شامل می شده است. سرگرد آویو اورگ مسئول سابق میز القاعده و جهاد جهانی در سازمان اطلاعات نظامی اسراییل و رئیس کنونی یک شرکت خصوصی مشاوره در امور تروریسم می گوید قاچاق تسلیحات حتی مدتها قبل از آنچه حماس کنترل منطقه را در دست بگیرد یکی از مشکلات موجود در غزه بود.
اورگ می گوید در گذشته یک مسیر آبی از طریق سوریه یا لبنان وجود داشت و وقتی که قاچاقچیان به محل مورد نظر نزدیک می شدند تسلحیات را در شناورهای بزرگی قرار می دادند به این امید که جریان آب آنها را به ساحل خواهد رساند و بعضی وقتها این شناورها در تور ماهیگیران گیر می افتاد.
اورگ می گوید در گذشته یک مسیر آبی از طریق سوریه یا لبنان وجود داشت و وقتی که قاچاقچیان به محل مورد نظر نزدیک می شدند تسلحیات را در شناورهای بزرگی قرار می دادند به این امید که جریان آب آنها را به ساحل خواهد رساند و بعضی وقتها این شناورها در تور ماهیگیران گیر می افتاد.
توقیف کشتی باری کارین در سال ۲۰۰۳ توسط اسراییل که حامل مقادیر زیادی تسلیحات ساخت ایران برای غزه بود باعث شد تا جرج دبلیو بوش رئیس جمهور آمریکا از عرفات استقبال کند و همچنین این پیام را ارسال کرد که اسراییل راه دریایی مورد استفاده ایران به غزه را یکبار و برای همیشه بسته است. با این وجود عقب نشینی نظامی اسراییل در سال ۲۰۰۵ از غزه راه را برای تسلط حماس در سال ۲۰۰۷ بر این منطقه و همچنین ارایه حمایت ها و تسلیحات پیچیده تر ایران فراهم کرد. مساله ایران چگونگی انتقال تسلیحات به افراد مورد نظر خود در فلسطین بود. طبق نظر اورگ این کشتی ها معمولا از بندر عباس حرکت خود را شروع می کنند و پس از پیمودن خلیج فارس و دریای عمان و تنگه باب المندب در بندر سودان پهلو می گیرند. گهگاهی هم کشتی های ایرانی برای رد گم کردن در اریتره توقف می کنند اما در هر حال مقصد مطلوب آنها سودان است.
از نظر مایکل راس، سودان در این زمنیه یک نقش حیاتی را ایفا می کند. در همین جا است که تسلیحات ساخت ایران مونتاژ می شود زیرا دریافت کنندگان این تسلیحات در غزه تبحر زیادی برای سر هم کردن قطعات پیچیده ای مانند موشک فجر ۵ را ندارند. به همین علت ایرانیان که حضور گسترده ای در خارطوم در مناطقی مانند کارخانه یرموک دارند بخش های پیچیده این تسلیحات را مونتاژ می کنند.
در ماه اکتبر، عملیاتی که به زغم بسیاری منسوب به اسراییل بوده است این زاغه مهمات اصلی ایران را منهدم کرد. حملات دیگری که به خاک سودان به اسراییل نسبت داده شده است مانند حمله بهار ۲۰۰۹ به محموله های تسلیحاتی، این سئوال را همواره مطرح کرده است که دولت خارطوم از هدف قرار دادن پیشانی خود توسط ارتش اسراییل چه چیزی را به دست می آورد. به نظر متیو لویت مدیر بنامه اشتاین در مورد اطلاعات مبارزه با تروریسم در سیاست خاورمیانه موسسه واشنگتن، منافع اقتصادی یکی از دلایل آن است. زیرا همکاری های اقتصادی گسترده ای بین ایران و سودان برقرار است. به دلایل ایدئولوژیکی هم بایستی اشاره کرد.
اسلامگراهای تندرو در سودان طرف معامله اند و از زمانی که رئیس جمهور آنها، عمرالبشیر به دلیل جنایات جنگی محکوم شد از جامعه جهانی عصابی اند و به علاوه آنها علاقه ای به اسراییل ندارند. اورگ می گوید حتی اگر می شد خارطوم را در مورد روابطش با تهران تحت فشار قرار داد، ایرانی ها کشورهای دیگری را به راحتی جایگزین سودان می کنند. از جمله اریتره و سومالی هر دو کشورهایی هستند که دولت مرکزی آنها تسلط چندانی بر مناطق مختلف کشور ندارد. در عین حال مشکل اصلی کشور مصر است. قاچاقچیان سودانی که عمدتاً از قبیله راشدی هستند تسلیحات را از بندر سودان با کامیون و از طریق صحرای نوبیان به بنادر مصر و از آنجا از طریق صحرای شرقی مصر تا دریای سرخ و سپس از طریق کانال سوئز به شبه جزیره سینا حمل می کنند. به نظر راس راحت ترین راه قطع ارسال اسلحه به حماس، توقف محموله هایی است که از سودان و در واقع از منبع خارج می شوند که بر توقف محموله ها در جزیره سینا ارجحیت دارد. این مسیرها محدودند و در صورت همکاری ارتش مصر به راحتی این کار امکان پذیر است. اما ارتش همواره مساله اصلی بوده است.
در زمان ریاست جمهوری مبارک؛ عمر سلیمان و سازمان تحت امر او سازمان اطلاعات مصر بود که با اقدامات تندروانه خود در سواحل مصر همکاری نزدیک را با اسراییل برای توقف محموله ها انجام داد. ارتش به این مساله دیدگاه متفاوتی داشته و اهمیت زیادی در این زمینه قایل نیست.
در ماه اکتبر، عملیاتی که به زغم بسیاری منسوب به اسراییل بوده است این زاغه مهمات اصلی ایران را منهدم کرد. حملات دیگری که به خاک سودان به اسراییل نسبت داده شده است مانند حمله بهار ۲۰۰۹ به محموله های تسلیحاتی، این سئوال را همواره مطرح کرده است که دولت خارطوم از هدف قرار دادن پیشانی خود توسط ارتش اسراییل چه چیزی را به دست می آورد. به نظر متیو لویت مدیر بنامه اشتاین در مورد اطلاعات مبارزه با تروریسم در سیاست خاورمیانه موسسه واشنگتن، منافع اقتصادی یکی از دلایل آن است. زیرا همکاری های اقتصادی گسترده ای بین ایران و سودان برقرار است. به دلایل ایدئولوژیکی هم بایستی اشاره کرد.
در واقع از ماه اوت امسال که گروه جهادی شانزده نفر از مرزداران را کشتند، ارتش در این زمینه هوشیارتر است و از نظر ارتش امنیت این نیرو علاوه بر امنیت اسراییل در خطر است. افزایش جنگجویان خارجی شبه جزیره سینا که برخی از آنها متحد جنبش سلفی های مصر هستند مخاطرات سیاسی بزرگی را در برابر محمد مرسی رئیس جمهور مصر قرار می دهند.
محمد مرسی در بحبوبه عملیات ارتش اسراییل بر این اعتقاد است که حفظ صلح با اسراییل در چارچوب منافع ملی مصر قرار دارد. در عین حال این اعتقاد او زمینه را برای مانورهای سلفی ها و گروه های مبارز مسلح که اعتبار آنها در گرو مبارزه با اسراییل است فراهم کرده است. در نتیجه مشکل این جاست که اگر مرسی این تونل ها را مسدود کند در نتیجه آن حماس و گروه های جهادی شبه جزیره سینا هر دو تحت تاثیر قرار خواهند گرفت اما گروه دوم یعنی گروه های جهای علیه او برانگیخته خواهند شد. اما حتی اگر مرسی این تونل ها را مسدود هم نکند گروه های جهادی در هر حال او را راحت نمی گذارند.
در هر حال، او توجیهاتی را برای ارایه به آمریکا و اسراییل در دسترس دارد. در عمل مسدود کردن همه شبکه تونل ها بین شبه جزیره سینا و غزه غیرممکن است و در این مورد او می تواند بخشی از تقصیرها را متوجه حسنی مبارک کند. اورگ می گوید قبایل چادرنشین شبه جزیره سینا سال ها توسط دولت مورد غفلت قرار گرفته بودند. در این منطقه جاده ای وجود ندارد و به دلیل بیکاری منبع اصلی در آمد مردم قاچاق تسلیحات به غزه و به علاوه قاچاق مواد مخدر و زنان به اسراییل بوده است. او می افزاید قبیله طربین قدرتمندترین و ثروتمندترین قبیله در این منطقه است. در شبه جزیره سینا بزرگ ترین و گران ترین خانه ها متعلق به قاچاقچان است. برای نمونه قاچاق یک دستگاه AK-47 ، مبلغ ۱۰۰۰ دلار عاید آنها می کند. علاوه بر انگیزه های سودجویانه قاچاق، موقعیت جغرافیایی منطقه مبارزه با این فعالیت را دشوار می کند. اورگ می گوید، وجود کوه های بلند در شبه جزیره سینا موجب افزایش قدرت مانور قاچاقچیان شده به نحوی که از دست ارتش کار چندانی در این زمینه ساخته نیست. از زمانیکه حماس قدرت را در دست گرفته است بخش غزه از نظر اقتصادی وابستگی بیشتری به شبکه تونل ها پیدا کرده است.
بعد از محاصره غزه همه فعالیت ها از طریق تونلها هدایت می شود. همه مبادلات بین المللی غزه نیز از طریق تونل ها انجام می شود. در واقع حماس صنعت تونل ها را به طور اساسی نهادینه کرده است و در همین راستا کالاهای مبادله شده از طریق تونل ها ثبت شده و از آنها مالیات اخذ می شودبه گونه ای که از یک تونل ۵۰۰۰۰ دلار در ماه درآمد عاید می شود.
جای تعجبی ندارد که کارفرمایان لیبیایی سهم خود را از این فعالیت اقتصادی مطالبه می کنند. مسیر عرضه در هر حال مسیر ثابت و از طریق سودان است. اما به نظر می رسد لیبیایی ها در نهایت شبکه های قاچاق خود را از طریق صحرای لیبی به مصر خواهند گشود. اما تنها تفاوت در کالاهای قاچاق شده است. برای مثال بازوکاهای پیشرفته ساخت بلژیک مدل FN F2000 از جمله محموله های قاچاق شده است. اروپایی ها با خرد بیکران خود، با قذافی فقط مانند یکی از مشتریان خود رفتار کردند. حالا پس از قذافی، افرادی که به انبارهای مهمات دست یافته اند به راحتی می توانند از طریق واسطه ها اقدام به قاچاق این تسلیحات کنند. تصور کنید که این شرایط چه غرب وحشی را ایجاد می کند. مقامات اسراییلی بایستی نگران تبدیل شبه جزیره سینا به افغانستانی دیگر در جوار مرزهای خود باشند و در مورد حماس هم بایستی آنها را به دید سربازانی مسلح به تسلیحات ایرانی و سایر تسلیحات در مقیاس کوچک ساخت اروپا نگریست.
عملیات ارتش اسراییل در واقع توانایی های حماس را محک زد. این بار هیچ زمینه تاخت و تازی برای حماس فراهم نبود اما در عین حال ما شاهد بکارگیری انواع تسلیحات از جمله تسلیحات در مقایس کوچک ساخت NATO بودیم. می توان گفت از زمان اولین انتفاضه و هشت سال راکت پراکنی راه طولانی طی شده است
منبع: ایران در جهان