283
انصار حزب الله و یا حزب الله ایران چگونه گروهی هست و چطور نیروهایش را سازماندهی میکند ؟ متاسفانه ذهنیتی که در رسانه های غربی هست همواره انصار حزب الله و یا کلا حزب الله ایران را با حزب الله لبنان قاطی می کنند ، در حالیکه این دو گروه فقط در نام با هم شبیه هستند و هیچ ربط و یا ارتباط ارگانیکی با هم ندارند ، من البته حزب الله لبنان را ورای همه حرکات و اعمال تروریستیاش و ارتباط مزدورانهاش با جمهوری اسلامی ( مثلا در حادثه میکونوس یکی از آنها بود که دو تن از اعضای حزب الله لبنان در آن تیم تروریستی بنامهای عباس راحیل و یوسف امین حضور داشتند ) بسیار دموکراتیک تر از انصار حزب الله می دانم ، حزب الله لبنان به هر حال حزبی هست پارلمانی در لبنان که با حضور خودش در انتخابات دموکراتیک لبنان در شوراهای شهر و شهرداری و پارلمان لبنان حضور دارد ، حزب الله لبنان البته خدمات شهری بسیاری هم در جنوب لبنان مثل ساخت مدرسه و درمانگاه و بیمارستان و … دارد ، جالبه که بدانید این حزب حتا در میان مسیحیان و مارونیهای لبنان هم محبوب است ( البته این را هم می دانم که همه اینها به برکت شارژ پول از سوی جمهوری اسلامی هست ) اما انصار حزب الله هیچگاه در هیچ انتخاباتی کاندیداهای خودش را بصورت شفاف اعلام نکرده ، هیچ حرکت و خدمات شهری نداشته و البته که جایگاهش هم در میان مردم و محبوبیتش معلوم هست ! درست است که انصار حزب الله مثل حزب الله لبنان نیروی نظامی نیست و ارتشی ندارد و … اما به جرات هم نمی شود این گروه را شبه نظامی نام نگذاشت ، انصار حزب الله هیچ وقت در مقام یک حزب سیاسی شناسنامه و تابلو مشخصی نداشته و در هیچ جایی به جز وزارت فرهنگ و ارشاد آنهم برای اخذ مجوز برای انتشار نشریه یا لثارات الحسین نامش ثبت نشده است ، همه اینها دال بر این است که انصار حزب الله، یک گروه غیررسمی و شبه نظامی است که زیر بلیط جناح راست است و نام راست افراطی برای آنها پر بیراه نیست .
البته در رسانههای ایران از عنوانهای « لباس شخصی و گروه فشار » همیشه برای تعریف و یا نام بردن از این گروه استفاده می شود ، انصار حزبالله در طول دو دهه اخیر مسئول اغلب حملات فیزیکی و خشونتآمیز به تجمعات مسالمتآمیز نیروهای منتقد نظام جمهوری اسلامی ایران و شهروندان بیاعتنا به علایق دولتمردان کنونی ایران، معرفی شدهاست. گرچه اوج فعالیت انصار در دوران اصلاحات و زمامداری خاتمی و اصلاح طلبان بود اما اکنون نیز با وجود دولتی همسو با علائق انصار فعالیت این گروه را در قالبهای دیگری می توان دید ، امروزه که دیگر مخالف و گروه مخالفی نیست که دست به تجمع و برگزاری میتینگ بزند تا آنها بریزند و آن اجتماعات را بر هم بزنند و حاضران را مورد ضرب و شتم قرار بدهند و یا دیگر نشریه و روزنامهای نیست که مخالف وضع موجود باشد و آنها بریزند یا دفتر و تحریریه نشریه را در هم بکوند و یا از آنها در قوه قضائیه شکایت کنند ، نقش انصار نقش دیگری شده است که میتوان از حضور ذوالقدر در پست معاونت امنیتی وزیر کشور و یا مشاورت محمد علی رامین ( عامل تحریک احمدی نژاد برای انکار هولوکاست) در ریاست جمهوری نام برد . و یا در ردههای پائین تر انصار حضور کاوه اشتهاردی را در موسسه روزنامه ایران از این جمله دانست .
اما به آغاز کلام برگردیم ؛ انصار حزب الله چگونه نیروهایش را در آشوبها و تجمعاتش سازماندهی می کند ؟ نوزدهم شهریور سال ۱۳۷۴ از جمله اولین دفعاتی بود که انصار حزب الله به مخالفت علنی با برگزاری سخنرانی دکتر عبدالکریم سروش برآمد ، این سخنرانی قرار بود در تالار شهید چمران دانشکده فنی برگزار شود । آن ایام به لحاظ اینکه هنوز انصار حزب الله دچار انشعاب نشده بود همه در قالب یک نام فعالیت می کردند *
. برخورد با جلسات سخنرانی و کلاس دکترسروش و برهم زدن نشست هایش مدتها بود که در نشریات انصار حزب الله مثل یا لثارات الحسین و انصار ولایت اصفهان و همچنین روزنامههای کیهان و رسالت و نشریه صبح مهدی نصیری پیگیری می شد ، دکتر سروش متهم شده بود به تشکیک در دین و آوردن مباحث پلورالیسم دینی که همه آنها از آنجایی آغاز شده بود که مباحثی را در کتاب “قبض و بسط تئوریک شریعت و همین بهانه خوبی بود برای برخورد با این دگر اندیش دینی و سیاسی ، البته اگر بخواهیم کلی تر به این قضیه نگاه کنیم ماجرا از آنجا شروع می شد که اصلا علی خامنهای با ایشان مشکل شخصی داشتند از همان زمان عضویت ایشان در شورای عالی انقلاب فرهنگی و سران جناح راست و انصار هم از این موضوع آگاه بودند و برای خوش رقصی هم که شده بد نمی دیدند که با دکتر سروش به شدیدترین وجه ممکنش برخورد کنند .
نگارنده در آنزمان در عین حالی که در انصار حزب الله دبیر سیاسی بودم ، در پادگان امام علی در دانشکده علوم و فنون هم مشغول به کار بودم ، ظهر همانروز در نماز جماعت پادگان یکی از دیگر اعضای انصار – سید باقر مهتدی ( ایشان الان رایزن نظامی ایران در سفارت ایران در نیکاراگوئه هستند ) ، خبر برگزاری این مراسم را توسط انجمن اسلامی دانشجویان دانشکده فنی دانشگاه تهران دادند و گفتند برنامهای چیزی دارید ؟ خلاصه از بچهها پرسیدم و معلوم شد که بله مسعود ده نمکی قرار شده با چند تایی از بچههای انصار به عنوان مخالفت بروند آنجا ، در دانشکده علوم و فنون ، همان موقع اتفاقی دوره آموزشیای برپا بود و نیروهای تازه واردی مشغول آموزش بودند که عصر همانروز حدود بیست یا سی نفری از آنها که کمی بیشتر مشتاق این نوع فعالیتها بودند من و سید باقر ترتیبی دادیم که با خودمان ببریمشون و آوردیم آنها را و خلاصه سخنرانی در اواسطش توسط مسعود ده نمکی برهم زده شد و مسعود ده نمکی بر دوش کیانوش مظفری داشت شرط و شروط تعیین می کرد که دکتر سروش باید بیاید و به سئوالات ما پاسخ بدهد وگرنه نمیگذاریم سخنرانی در اینجا و هیچ جای دیگر برگزار شود ، از همه اینها که گفتم منظورم این بود که به روایت خود حزب اللهیها در انصار همه چیز هیاتی و یلخی بود و علیرغم آنکه مثلا خیلیها فکر می کنند نه برای همین مسئله حتما ساعتها فکر شده است و نیروها را توجیه کردند و برایشان گفته اند که چکار کنند آنجا و … نه اصلا از این خبرها نبوده و گمان هم نکنم الان هم باشد چراکه در انصار حزب الله شما با یکسری نیروهای شرطی شده طرف هستید و احتیاجی نیست به این حرفها فقط کافیه که بگوئید مثلا امروز ساعت شش عصر بیائید دانشگاه تهران دیگه آنها وظیفه خودشان را می دانند ، البته که اصلا شاید خیلی از آن افرادی که آمده بودند آنجا همان روز برای برهم زدن مراسم دکتر سروش شاید تا بحال نه اسمی از سروش شنیده بودند نه می دانستند که اصلا کیست و چه می گوید ، برای آنها مهم این بود که حاجی گفته بریم اونجا ! همه اینها را گفتم برایتان یه خاطره هم در این مورد بگویم تا به شرطی شدن این نیروها واقف شوید : حتما می دانید که حسینیه ارشاد معمولا محل برگزاری جلسات نیروهای ملی مذهبی و عمدتا روشنفکران دینی منتقد هست که اغلب مراسم و سخنرانی این طیف را هم انصار ونیروهای حزب الله بر هم می زدند و اینکه بیائید حسینیه ارشاد یعنی بیائید آنجا را بهم بزنید ! سال ۷۷ بود که برای کنگره شهدای اهل قلم حزب الله جبهه فرهنگی موعود که بخش فرهنگی و رسانهای حزب الله بود مراسمی گذاشته بود در حسینیه ارشاد و به همه هم خبر داده بودند که به دوستان و بچههای مساجد تهران بگویند بیائید اینجا ، اواسط برنامه بود و فکر کنم آیه الله جنتی داشتند سخنرانی می کردند که یکهو خبر رسید یه عدهای با چوب و چماق و زنجیر ریختند دم در حسینه ارشاد و دارند داد و بیداد می کنند که به حرمت خون شهدا هم که شده نمیگذاریم این مراسم برگزار شود و … یادم می آید که همین آقای کاوه اشتهاردی را که الان برای خودشان رئیس موسسه ایران هستند را مسئول این کرده بودند که با چند نفر دیگر بروند دم حسینیه ارشاد بایستند و بگویند این بار قرار نیست مراسم را بهم بزنید مال خودمان هست بیائید داخل ! و تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل…
پی نوشت :
* – انصار حزب الله بعدها در سالهای ۱۳۷۴ و ۱۳۷۵ دچار انشقاق و انشعاب شد و از دل آن چندین گروه بنامهای اتحادیه دانشجویان و فارغ التحصیلان دانشگاههای سراسر کشور و حزب الله تهران و خود انصار حزب الله بوجود آمد البته گروهی هم مدند بینام و نشان که عمدتا کارشان فقط هرج و مرج و آشوب بود و اصطلاحا بچههای حاجی بخشی از آنها اسم برده می شد